https://religiousopinions.com
Slider Image

شهادت سرحیند ماتا گجری و جوان صاحب زاده (1705)

در طی شب پرواز از آناندپور محاصره شده ، مادر 81 ساله از دهم گورو گوبیند سینگ ، ماتا گجری و نوه های او دو صاحب زاده جوان ، * زاروار سینگ (* جوجار) 9 ساله و فاتح سینگ 7 ساله درگیر طوفانی شدند سیلاب رودخانه سارسا با هم. تلاطم شدید حاکم بر مردم و املاک را به طور یکسان از بین برد و بسیاری از سیک ها از گذرگاه جان سالم به در بردند. ماتا گجری و صاحب زاده جوان از بقیه خانواده جدا شدند. مرطوب ، خنک و خسته ، آنها از برهمین گانگ ، خدمتکار آشپزی سابق که از خانه گورو گوبیند سینگ مرخص شده بود ، کمک گرفتند. گانگ آنها را به دهکده خود ساهری ، نه چندان دور از موریندا (منطقه امروزی روپار) هدایت کرد و در خانه خود به آنها پناه برد. در حالی که او و نوه هایش می خوابیدند ، گانگ وسایل خود را به جستجوی اشیاء با ارزش تبدیل کرد. او یک کیسه سکه را که ماتا گجری با خودش حمل کرده بود ، پیدا و گرفت. او آنها را دفن كرد و سپس هنگامی كه سرقت را كشف كرد ، برای پوشاندن اقدامات خود ، داستانی را در مورد سارقان شنید كه درباره آن صحبت كرد.

با اعتقاد به داستان ، او با او روبرو شد و از او خواست كه پول خود را پس انداز كند. گانگ خشمگین شد ، به معصومیت خود اعتراض کرد و او را به ناسپاس بودن متهم کرد و سپس او را به همراه نوه هایش به خیابان ها آورد.

گرفتن

امیدوار به پاداش ، گانگ بلافاصله به نزد مقام محلی چادرری رفت و به او گفت كه مادر گورو گوبیند سینگ و نوه های او به تازگی به خانه او رسیده اند و به دنبال پناهندگی بودند. وی این مقام را قانع كرد كه به خاطر دستگیری مادر گورو ، از سوی مقامات مغول در میراندا پاداش می گیرند ، و در كنار آنها مأموران جانی خان و مانی خان را از محل ماتا گجری و پسران گورو مطلع می كنند. در 8 دسامبر سال 1705 م ، مأموران ماتا گجری و صاحب زاده جوان را اسیر و دستگیر كردند و آنها را به سیریندگان بردند. هنوز امید پاداش ، گانگ آنها را همراهی می کرد.

حبس

در 9 دسامبر 1705 میلادی ، نواب وزیرخان ، رئیس ارشد سیریندوز ، ماتا گورجری و صاحب زاده جوان را زندانی کرد. علی رغم هوای سرد زمستان ، او پیرزن ها و نوه های جوانش را در یک برج تابستانی آزاد یا تاندا بورک قفل کرد . "برج سرد" که برای فرار از گرمای شدید ماه های تابستان ساخته شده است. مادربزرگ و نوه های کوچک وی که در معرض عناصر قرار داشتند فقط در لباس هایی که می پوشیدند از محافظت کمی در برابر آفتاب ، باد یا دمای شب برخوردار نبودند. اسیران بی رحمانه آنها هیچ غذایی و نوشیدنی برای گرم کردن یا حفظ آنها نمی دادند. افراد محلی کنجکاو برای جمع کردن آنها گرد هم آمدند. ساچانوند خاتری که پیشنهاد دخترش به عنوان همسر به یکی از پسران بزرگ گورو گوبیند سینگ بارها و بارها جنجال زده شده بود ، عصبانیت خود را به سمت صاحب زاده جوان تر جلب کرد و با عصبانیت اعلام کرد که آنها فرزندان یک مار مسموم هستند که رشد می کنند به همان اندازه خطرناک هستند پدر اگر اجازه زندگی داشته باشد

جدایی

وزیرخان دستور داد که صاحب زاده آورده شده پیش او باشد ، اما آرزو می کند که ماتا گجری در برج محصور شود ، به امید اینکه جدایی باعث افزایش آسیب پذیری آنها در برابر تابلوهای او می شود. رانگار ، یا فرماندار ، از موریندا رفت و آنها را واگذار كرد ، با حیله گری ماتا گجری را اطمینان داد كه بچه ها را با خیال راحت باز می گرداند. او نوه هایش را پشت سر خود پنهان کرد و نمی خواست آنها را رها کند. بزرگتر دست جوانتر را گرفت و با شجاعت اعلام كرد كه بايد با دشمن خود ، وزير خان ملاقات كرد. یک بار که صاحب زاده را از مادربزرگشان جدا کرده بود ، رانگور ، به امید اینکه عزم خود را تکان بخشد ، به آنها گفت پدر و برادر بزرگترشان کشته شده اند. صاحب زاده رانگار را به دروغگویی متهم کرد و اصرار داشت که پدرشان گورو را شکست ناپذیر باشد.

آزمون ایمان

وقتی صاحب زاده جوان جلوی وزیر وزیر ایستاد ، به آنها گفت که اگر اسلام را بپذیرند ، مشکلاتشان تمام خواهد شد. او به آنها قول ثروت و رتبه می داد اگر ایمان پدرشان را نفی کنند. با این وجود ، او روشن كرد كه آنها چاره دیگری ندارند و در غیر این صورت باید با مرگ روبرو شوند. این دو کودک بی گناه با شجاعت روبرو شدند و نذر کردند که در ایمان خود ثابت قدم باشند. وزیر با توصیه به دقت در نظر گرفتن آنها ، دستور داد كه آنها به برج هوای آزاد برگردند و به آنها آگاه كردند كه اگر توبه نكنند حكم اعدام آنها در دو روز انجام خواهد شد.

شهادت

با نزدیک شدن به تاریخ اعدام ، ماتا گورجی نوه های خود را آرام کرد و روحیه آنها را با داستان های قهرمانانه پدرشان جمع کرد. وی به آنها یادآوری كرد كه چگونه پدربزرگشان نهم گورو Teg بهادر بی شرمانه با شهادت خود روبرو شده است و از نیاك اشباع آنها پنجم گورو ارژون دیو هنگام شهادت.

در 11 دسامبر 1705 میلادی ، وزیرخان فرصتی دوم به صاحب زاده داد تا ایمان خود را کنار بگذارند و اسلام را در آغوش بگیرند. هنگامی که آنها امتناع کردند ، او دستور داد که زنده زنده آجر شوند. نواب شیر محمد از ملكوتل اعتراض رسمی را به ثبت رساند. اصرار داشت که قرآن قتل بیگناهان را محکوم نمی کند. وزیری با نادیده گرفتن توصیه های وی ، دستور خود را عملی کرد. صاحب زاده وفادار ماند ، همانطور که آجر بر روی آنها آجر ریخته شده ، دیوارهایی را تشکیل داده است که سینه بلند شده است تا آنها را خفه کند. با کم شدن میزان تأمین هوای آنها ، دیوار راه پیدا کرد و فرو ریخت.

در 12 دسامبر سال 1705 میلادی ، وزیر فرصتی نهایی به صاحب زاده داد تا به اسلام تبدیل شود. فرزندان صالح گورو گوبیند سینگ در برابر وسوسه ایستادگی کردند ، فداکاری انکار ناپذیر خود را به پالت Khalsa اعلام کردند و کوششهای اجباری وزیر برای تغییر آنها را محکوم کردند. وزیری که با دیدن مرگ آنها مصمم بود ، دستور داد سرهای بیگناه 7 و 9 ساله صاحب زاده از بدن آنها جدا شود.

هنگامی که ماتا گجری از سرنوشت نوه هایش مطلع شد ، سقوط کرد. مادر گورو گوبیند سینگ نمی تواند دوباره زنده شود. چهار روز و شب از قرار گرفتن در معرض عناصر موجود در برج باز و شوك شنیدن نوه های محبوب او به طرز بی رحمانه ای به سر برده ، كشنده بود.

در 13 دسامبر سال 1705 میلادی ، بازرگان ست ست تودار مال از سرند ، هنگام ارائه پیشنهاد پوشاندن زمینی که اجساد در خارج از دیوار قلعه با سکه های طلا در اختیار داشت ، اجازه انجام آخرین مراسم ها را گرفت. تاجر با احترام اجساد مادران و پسران جوان گورو گوبیند سینگ را خلق کرد.

زیارتگاه های یادبود تاریخی

محلی که اجساد ماتا گجری و صاحب زاده در یک شب در آن خوابیده است به عنوان بیمانگار معروف است. سه زیارتگاه در نزدیکی سیریند به یاد آنها اختصاص یافته است:

  • Gurdwara Burj Mata Gujri
  • گوردورا شهید گنج
  • Gurdwara Fatehgarh

منابع

دائره المعارف سیخیسم * جلد. 1 توسط Harbans Singh

** سیک مذهب جلد. 5 توسط Max Arthur Macauliffe

Sahibzadey A Saga of Valor and Sacrifice انیمیشن DVD توسط Vismaad

نحوه تهیه کیسه کارت تاروت

نحوه تهیه کیسه کارت تاروت

بیوگرافی جاستین شهید

بیوگرافی جاستین شهید

همه چیز درباره خانواده سیک

همه چیز درباره خانواده سیک