https://religiousopinions.com
Slider Image

اومانیسم رنسانس

عنوان "اومانیسم رنسانس" برای جنبش فلسفی و فرهنگی که از قرن چهاردهم تا شانزدهم میلادی در سراسر اروپا جاروب شده است ، به کار گرفته می شود و به طور مؤثر قرون وسطایی را خاتمه می دهد و به دوران مدرن می انجامد. پیشگامان اومانیسم رنسانس از کشف و گسترش متون کلاسیک مهم یونان باستان و روم الهام گرفته شده بودند که دید متفاوت و متفاوتی از زندگی و بشریت نسبت به آنچه که در قرنهای قبل سلطه مسیحیان معمول بود ارائه کرده اند.

اومانیسم بر انسانیت متمرکز است

تمرکز اصلی انسان گرایی رنسانس ، به سادگی ، انسان ها بود. انسانها به خاطر دستاوردهای خود ، که به نبوغ و کوششهای انسانی نسبت به فضل الهی نسبت داده می شدند ، ستایش شدند. انسانها به لحاظ کارهایی که می توانستند انجام دهند ، نه فقط در هنر و علوم بلکه حتی از نظر اخلاقی نیز خوش بینانه به حساب می آمدند. توجه بیشتر به نگرانی های بشر صورت گرفته است و باعث می شود افراد بیشتر وقت خود را صرف کار کنند که به نفع مردم در زندگی روزمره باشد و نه منافع دنیای کلیسا.

رنسانس ایتالیا نقطه شروع اومانیسم بود

نقطه شروع اومانیسم رنسانس ایتالیا بود. این به احتمال زیاد به دلیل حضور مداوم یک انقلاب تجاری در شهرهای ایالت ایتالیا در دوران بود. در این زمان ، افزایش چشمگیر تعداد افراد ثروتمند با درآمد یکبار مصرف وجود داشت که از شیوه زندگی لوکس اوقات فراغت و هنر حمایت می کردند. نخستین انسان شناسان كتابداران ، دبیران ، معلمان ، درباریان و حمایت از هنرمندان خصوصی این تجار و بازرگانان ثروتمند بودند. با گذشت زمان ، برچسب Literoe humaniores به منظور توصیف ادبیات کلاسیک روم ، بر خلاف کتاب مقدس لیتوو فلسفه دانشمند کلیسا ، به تصویب رسید.

عامل دیگری که ایتالیا را به مکانی طبیعی برای راه اندازی جنبش اومانیستی تبدیل کرده است ، ارتباط آشکار آن با روم باستان بود. اومانیسم بسیار افزایش یافته و علاقه زیادی به فلسفه ، ادبیات و تاریخ نگاری یونان باستان و روم داشت ، همه اینها تضاد آشکاری با آنچه که در دوران قرون وسطی تحت هدایت کلیسای مسیحی تولید شده بود ، داشتند. ایتالیایی های آن زمان احساس می کردند که فرزندان مستقیم رومیان باستان هستند ، بنابراین اعتقاد داشتند که آنها وارث فرهنگ روم هستند - میراثی که تصمیم به مطالعه و فهم آن گرفتند. البته این مطالعه به تحسین منجر شد که به نوبه خود منجر به تقلید نیز شد.

کشف مجدد دستنوشته های یونانی و رومی

ویژگی مهم این تحولات صرفاً یافتن مطالب برای کار با آنها بود. تعداد زیادی از بین رفته بود و یا در بایگانی ها و کتابخانه های مختلف گریخته ، مورد غفلت و فراموشی قرار گرفت. به دلیل نیاز به یافتن و ترجمه نسخه های خطی باستانی است که بسیاری از اومانیست های اولیه عمیقاً درگیر کتابخانه ها ، رونویسی ها و زبان شناسی ها بودند. اکتشافات جدید برای آثار سیسرو ، اویید یا تاسیتوس برای افراد درگیر رویدادهای باورنکردنی بود (تا سال 1430 تقریباً همه آثار باستانی لاتین که اکنون شناخته شده بودند جمع آوری شده بود ، بنابراین آنچه که ما امروز در مورد روم باستان می دانیم ، ما بیشتر مدیون انسان گرایان هستیم).

باز هم ، زیرا این میراث فرهنگی آنها و پیوندی به گذشته آنها بود ، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است که این مواد را پیدا کرده ، حفظ کرده و در اختیار دیگران قرار دهد. با گذشت زمان ، آنها به آثار یونان باستان نیز حرکت کردند - ارسطو ، افلاطون ، حماسه های هومری و موارد دیگر. این روند با ادامه درگیری بین ترکها و قسطنطنیه ، آخرین سنگر امپراتوری روم باستان و مرکز یادگیری یونان تسریع شد. در سال 1453 ، قسطنطنیه به دست نیروهای ترکیه افتاد و باعث شد بسیاری از متفکران یونانی به ایتالیا فرار کنند و در آنجا حضورشان در خدمت تشویق به پیشرفت بیشتر تفکر اومانیستی بود.

اومانیسم رنسانس آموزش را ارتقا می بخشد

یکی از پیامدهای توسعه فلسفه اومانیستی در دوره رنسانس ، تأکید بیشتر بر اهمیت آموزش بود. برای اینکه حتی بتوانند دست نوشته های باستان را درک کنند ، مردم باید یونان و لاتین باستان را بیاموزند. این به نوبه خود منجر به آموزش بیشتر در زمینه های هنری و فلسفی شد که همراه با آن نسخه های خطی بودند - و سرانجام علوم باستانی که مدت ها بود مورد غفلت دانشمندان مسیحی قرار نمی گرفت. در نتیجه ، بر خلاف هر چیزی که قرنها در اروپا دیده می شد ، یک انفجار علمی و فناوری در دوره رنسانس رخ داد.

در اوایل این آموزش ، عمدتاً محدود به اشرافیان و مردان مالی بود. در حقیقت ، بیشتر جنبش های اومانیستی اولیه ، هوای نسبتاً نخبه گرایانه ای در مورد آن داشتند. با این حال ، با گذشت زمان ، دوره های تحصیلی برای مخاطبان گسترده تری سازگار شد - روندی که با پیشرفت چاپخانه عجله شد. با این کار ، بسیاری از کارآفرینان چاپ نسخه های فلسفه و ادبیات باستان به زبان های یونانی ، لاتین و ایتالیایی را برای مخاطبان گسترده آغاز کردند و منجر به انتشار اطلاعات و ایده های بسیار گسترده تر از آنچه قبلاً تصور می شد شد.

پتارچ

یکی از مهمترین اومانیست های اولیه ، پترارچ (74-1704) ، یک شاعر ایتالیایی بود که ایده ها و ارزشهای یونان باستان و روم را برای سؤالاتی در مورد آموزه ها و اخلاق مسیحی که در روزگار خود از او پرسیده می شد ، به کار می برد. بسیاری تمایل دارند که آغاز انسان گرایی را با نوشته های دانته (1265-1321) نشان دهند ، اما اگرچه دانته مطمئناً انقلاب آینده را در تفکر حفظ می کرد ، این پترارچ بود که اولین بار اوضاع را به حرکت درآورد.

پترارچ نخستین کسی بود که دست به دست هم داد تا نسخ خطی فراموش شده طولانی را فراموش کند. او برخلاف دانته ، هرگونه نگرانی با الهیات دینی را به نفع شعر و فلسفه روم باستان کنار می گذاشت. وی همچنین به عنوان مرکز تمدن کلاسیک ، نه به عنوان مرکز مسیحیت ، روم را مورد توجه قرار داد. سرانجام ، پترارچ استدلال كرد كه بالاترین اهداف ما نباید تقلید از مسیح باشد ، بلكه اصول فضیلت و حقیقت همانطور كه ​​پیشینیان توصیف شده اند.

اومانیست های سیاسی

اگرچه بسیاری از اومانیست ها شخصیت های ادبی مانند پترارچ یا دانته بودند ، اما بسیاری دیگر در واقع شخصیت های سیاسی بودند که از موقعیت های قدرت و نفوذ خود برای کمک به گسترش آرمان های اومانیستی استفاده می کردند. به عنوان مثال ، کلوچیو سالواتی (1331-1406) و لئوناردو برونی (1369-1444) به دلیل مهارت در استفاده از لاتین در مکاتبات و گفتارهای خود ، تا حدی صدر اعظم فلورانس شدند ، سبکی که بعنوان بخشی از تلاش برای تقلید رایج شد. نوشته های باستان قبل از آنکه حتی نوشتن در زبان عامیانه حتی برای رسیدن به مخاطبان گسترده تری از مردم عادی حتی مهمتر قلمداد می شد. صلواتی ، برونی و دیگران مانند آنها برای توسعه روشهای جدید تفکر در مورد سنت های جمهوری جمهوری فلورانس تلاش کردند و در گفتگوهای زیادی با دیگران برای توضیح اصول خود درگیر شدند.

روح اومانیسم

مهمترین چیزی که باید در مورد اومانیسم رنسانس به یاد داشته باشید این است که مهمترین ویژگی های آن نه در محتوای آن یا پیروان آن نه بلکه در روحیه آن نهفته است. برای درک اومانیسم ، باید در تقابل با تقوا و دانشگرایی قرون وسطایی قرار گرفت ، که در برابر آن اومانیسم به عنوان یک نفس آزاد و آزاد از هوای تازه قلمداد می شد. در حقیقت ، اومانیسم غالباً به طغیان و سرکوب کلیسا در طی قرن ها ، انتقاد می کرد و معتقد بود که انسان ها به آزادی فکری بیشتری نیاز دارند تا بتوانند دانشکده های خود را توسعه دهند.

بعضی اوقات اومانیسم کاملاً نزدیک به بت پرستی باستان بود ، اما این معمولاً بیشتر از هر چیز ذاتی در باورهای اومانیستها نتیجه مقایسه با مسیحیت قرون وسطایی بود. با این وجود ، تمایلات ضد روحانی و ضد کلیسایی اومانیست ها نتیجه مستقیمی از خواندن نویسندگان باستانی آنها بود که به آنها اهمیتی نمی دادند ، به هیچ خدایانی اعتقاد نداشتند ، یا به خدایانی که دور بودند و اعتقاد نداشتند. دور از هر چیزی که انسان شناسان با آن آشنا بودند.

بنابراین ممکن است کنجکاو باشد که بسیاری از اومانیست های مشهور نیز عضو کلیسا بودند - دبیران پاپی ، اسقف ها ، کاردینال ها و حتی یک زن و شوهر پاپ (نیکلاس پنجم ، پیوس دوم). اینها بیش از رهبران معنوی سکولار بودند و بیشتر به ادبیات ، هنر و فلسفه علاقه نشان می دادند تا به مقدسات و کلام. اومانیسم رنسانس انقلابی در تفکر و احساس بود که هیچ بخشی از جامعه ، حتی بالاترین سطوح مسیحیت ، دست نخورده باقی نماند.

نکاتی در مورد مطالعه برتر برای نوجوانان مسیحی

نکاتی در مورد مطالعه برتر برای نوجوانان مسیحی

شام ازدواج راهنمای مطالعه کتاب مقدس بره

شام ازدواج راهنمای مطالعه کتاب مقدس بره

اسامی عبری برای پسران و معنی آنها

اسامی عبری برای پسران و معنی آنها