همه چیز بهم پیوسته است. همه چیز روی همه چیز تأثیر می گذارد. هر آنچه هست ، به این دلیل است که موارد دیگر هستند. آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد بخشی از اتفاقاتی است که قبلاً رخ داده است و بخشی از اتفاقات بعدی است. این آموزش مبدا وابسته است . این ممکن است در ابتدا گیج کننده به نظر برسد ، اما این یک آموزش بی نظیر بودیسم است.
این آموزش دارای نامهای زیادی است. می توان آن را به منزله وابستگی وابسته ،، (Inter) وابسته به Arising ، ising Co- Arising ، Genesis Conditioned یا Cuxal Nexus به همراه نامهای زیادی نامید. اصطلاح سانسکریت ، Pratitya-Samut Pada است . کلمه Pali can مربوطه به صورت Panicca-samuppada ، Paticca-samuppada و Patichcha-samuppada تلفظ می شود . هرچه از آن نام برده شود ، مبدا وابسته آموزش اصلی کلیه مدارس بودیسم است.
هیچ چیز مطلق نیست
هیچ موجود یا پدیده ای مستقل از موجودات و پدیده های دیگر وجود ندارد. این به ویژه در مورد توهم خود صدق می کند . همه موجودات و پدیده ها توسط موجودات و پدیده های دیگر ایجاد می شوند و به آنها وابسته هستند. بعلاوه ، موجودات و پدیده هایی که به این ترتیب وجود داشته اند باعث می شوند موجودات و پدیده های دیگر نیز وجود داشته باشند. اشیاء و موجودات به طور همیشگی پدید می آیند و برای همیشه متوقف می شوند زیرا سایر موجودات و موجودات به طور دائمی پدید می آیند و برای همیشه متوقف می شوند. تمام این پدیده ها و وجود و متوقف شدن در یک میدان وسیع یا پیوند هستی رخ می دهد. و در آنجا هستیم.
در بودیسم برخلاف سایر فلسفه های دینی ، تعلیم و تربیت علت نخست وجود ندارد. چگونگی شروع و متوقف ساختن این همه - حتی اگر این آغاز را داشته باشد - در مورد بحث ، تأمل و تفسیر مورد بحث قرار نگرفته است. بودا بر درک ماهیت اشیاء مانند آنها تأکید کرد تا اینکه درباره آنچه ممکن است در گذشته اتفاق افتاده باشد یا آنچه ممکن است در آینده رخ دهد ، تأکید کند.
چیزها راهی هستند که آنها به این دلیل هستند که با چیزهای دیگر شرط شده اند. شما توسط افراد و پدیده های دیگر شرط شده اید. افراد و پدیده های دیگر به شما بستگی دارند.
همانطور که بودا توضیح داد ،
وقتی این است ، این است.
این بوجود می آید.
وقتی اینطور نیست ، اینطور نیست.
این متوقف ، متوقف می شود.
هیچ چیز دائمی نیست
البته خاستگاه وابسته وابسته به دکترین آناتمن است. براساس این آموزه ، "خود" به معنای موجودیت دائمی ، یکپارچه و مستقل در یک موجودیت فردی وجود ندارد. آنچه ما به عنوان خودمان - شخصیت و نفس ما - می پنداریم ، سازه های موقت اسكندها هستند - فرم ، احساس ، ادراك ، تشكیلات ذهنی و آگاهی.
بنابراین این همان چیزی است که "شما" هستید - مجموعه ای از پدیده ها که پایه و اساس توهم یک "شما" دائمی و جدا از همه چیز است. این پدیده ها (شکل ، احساس و ...) به دلیل پدیده های دیگر بوجود آمده و به شکلی خاص به وجود آمده اند. همین پدیده ها به طور دائم باعث پدیده های دیگر می شوند. سرانجام ، آنها متوقف می شوند.
خود مشاهده بسیار کمی می تواند ماهیت روان خود را نشان دهد. مثلاً خود شما در یک محل کار هستید ، بسیار متفاوت از شخصی است که فرزندانتان والدین دارند ، یا شخصی که با دوستان معاشرت می کند ، یا شخصی که با همسر شریک است. و خود شما که امروز هستید ممکن است خود فرد دیگری باشد که فردا هستید ، وقتی روحیه شما متفاوت است یا خودتان را با سردرد می یابید یا به تازگی برنده شوید. در حقیقت ، هیچ موجودی وجود ندارد که در هر کجا یافت شود - فقط مصالح مختلف در آن لحظه ظاهر می شوند و به پدیده های دیگر بستگی دارند.
همه چیز در این دنیای پدیدار ، از جمله "خود" ما ، آنیکا (ناپایدار) و آناتا (بدون ذات فردی است ؛ تمامیت). اگر این واقعیت باعث ایجاد دوکچه (رنج یا نارضایتی) شود ، به این دلیل است که ما قادر به تحقق واقعیت نهایی آن نیستیم.
به عبارت دیگر ، "شما" یک پدیده است به همان روشی که موج پدیده اقیانوس است. موج اقیانوس است. اگرچه موج یک پدیده مشخص است ، اما نمی توان آن را از اقیانوس جدا کرد. وقتی شرایطی مانند وزش باد یا جزر و مد باعث ایجاد موج شود ، هیچ چیزی به اقیانوس اضافه نمی شود. هنگامی که فعالیت موج متوقف می شود ، هیچ چیزی از اقیانوس دور نمی شود. در لحظه به دلایل ظاهر می شود و به دلایل دیگر از بین می رود.
اصل خاستگاه وابسته می آموزد که ما و همه چیز موج و اقیانوس هستیم.
هسته دارما
حضرت دالایی لاما گفت که آموزش مبدا وابسته مانع از دو امکان است. "یکی این احتمال وجود دارد که همه چیز از هیچ جا ممکن شود ، بدون هیچ دلیل و شرطی ایجاد شود ، و دوم این که چیزهایی می توانند به خاطر یک طراح یا خالق متعالی بوجود آیند. حضرتش همچنین گفت:
وی گفت: "هنگامی که ما از این تفاوت اساسی بین ظاهر و واقعیت قدردانی می کنیم ، در مورد نحوه عملکرد احساسات خود و نحوه واکنش ما به رویدادها و اشیاء ، بینشی خاص به دست می آوریم. به این ترتیب ، ما بینشهایی را در مورد عملکردهای مختلف ذهن و سطوح مختلف هوشیاری در درونمان ایجاد می کنیم .همچنین درک می کنیم که گرچه انواع خاصی از حالات روحی یا عاطفی به نظر می رسد خیلی واقعی هستند ، و گرچه اشیاء بسیار واضح به نظر می رسند ، در واقع این توهمات ساده هستند. آنها واقعاً به روشی که فکر می کنیم انجام نمی دهند. "
آموزش مبدا وابسته به بسیاری از آموزه های دیگر ، از جمله کارما و تولد دوباره مرتبط است. بنابراین شناخت منشا وابسته برای درک تقریباً همه چیز در مورد بودیسم ضروری است.
دوازده پیوند
تعداد زیادی آموزش و تفسیر درباره نحوه کار مبدا وابسته وجود دارد. ابتدایی ترین درک معمولاً با دوازده پیوند آغاز می شود ، که گفته می شود زنجیره ای از علل را توصیف می کند که باعث دلایل دیگر می شود. درک این نکته ضروری است که پیوندها یک دایره را تشکیل می دهند. اولین پیوند وجود ندارد
دوازده پیوند ، جهل است. تشکل های ارادی آگاهی؛ ذهن بدن؛ حواس و اشیاء حس؛ تماس بین ارگان های حس ، اشیاء حس و آگاهی. احساسات میل شدید به؛ ضمیمه؛ آمدن تولد؛ و پیری و مرگ. دوازده پیوند در حاشیه بیرونی Bhavachakra (چرخ زندگی) نشان داده شده است ، نمادی از نمادین از چرخه سامرا ، که اغلب در دیوارهای معابد و صومعه های تبت یافت می شود.