https://religiousopinions.com
Slider Image

عیسی Trilemma CS لوئیس

آیا واقعاً عیسی مسیحی که گفته می شود او بوده است؟ آیا عیسی پسر خدا بود؟ CS لوئیس هم چنین اعتقاد داشت و همچنین معتقد بود كه وی برای بیان مردم به توافق بسیار خوب استدلال دارد: اگر عیسی كسی نبود كه او ادعا می كرد ، باید او كراهت ، دروغگو یا بدتر باشد. او یقین داشت که هیچ کس نمی تواند به طور جدی برای این گزینه ها استدلال کند یا آن را بپذیرد و این فقط توضیح مطلوب خود را باقیمانده است.

لوئیس ایده خود را در بیش از یک مکان ابراز کرد ، اما قطعی ترین آنها در کتابش Mere Christianity ظاهر می شود:

"من در اینجا تلاش می کنم تا جلوی کسی را بگیرم که واقعاً احمقانه ای را بیان کند که مردم اغلب درباره او می گویند:" من آماده هستم که عیسی را به عنوان یک معلم اخلاق بزرگ بپذیرم ، اما من ادعای او را نمی پذیرم خدا بودن است. این همان چیزی است که نباید بگوییم. مردی که نوع چیزهایی را که عیسی گفت ، معلم اخلاقی بزرگی نخواهد بود. او یا با یک مرد که می گوید او یک تخم مرغ شکم است ، یک شخص شیطون خواهد بود وگرنه او شیطان جهنم خواهد بود.

تو باید انتخاب خودتو انجام بدی. یا این پسر پسر خدا بود و هست: یا دیوانه یا چیز بدتری. شما می توانید او را برای یک احمق تعطیل کنید ، می توانید به او تف کنید و او را به عنوان یک دیو بکشید. یا می توانید پای او بنشینید و او را پروردگار و خدا بنامید. اما بگذارید هیچ مزخرف هوشیار درباره اینکه او یک معلم بزرگ انسانی است ، نباشیم. او آن را برای ما باز نگذاشته است. او قصد نداشت

استدلال مورد علاقه CS Lewis: معضل دروغین

آنچه ما در اینجا داریم یک معضل کاذب است (یا سه گانه ، از آنجا که سه گزینه وجود دارد). چندین امکان ارائه شده است که گویی تنها موجود هستند. یکی ترجیح داده می شود و به شدت از آن دفاع می شود در حالی که دیگران لزوماً ضعیف و فرومایه معرفی می شوند. این یک تاکتیک معمولی برای CS Lewis است ، همانطور که جان Beversluis می نویسد:

یکی از جدی ترین نقاط ضعف لوئیس به عنوان یک عذرخواهی ، علاقه او به این معضل دروغین است. او به طور معمول هنگام خواندن گزینه های دیگری که باید در نظر گرفته شود ، خوانندگان خود را با ضرورت انتخاب میان دو گزینه مقابله می کند. یک شاخ از این معضل ، معمولاً نمای کلی لوئیس را در تمام قدرت ظاهری خود نشان می دهد ، در حالی که شاخ دیگر مرد نی مضحک است.

یا جهان محصول ذهن آگاهانه است یا صرفاً یک «خونسردی» (MC 31) است. یا اخلاق یک مکاشفه است یا یک توهم غیر قابل توصیف است (PP ، 22). یا اخلاق در ماوراء طبیعی پایه گذاری شده است یا پیچیدگی "ذهن" در ذهن انسان است (PP ، 20). یا صحیح و نادرست واقعی هستند یا آنها "عواطف غیر منطقی" هستند (CR، 66). لوئیس این استدلال ها را بارها و بارها پیش می برد ، و همه آنها به همان اعتراض باز هستند

ارباب ، دروغگو ، لوناتیک ، یا ...؟

وقتی بحث او مطرح می شود كه عیسی لزوماً باید خداوند باشد ، احتمالات دیگری نیز وجود دارد كه لوئیس به طور مؤثر از بین نمی برد. دو مثال بارز این است که شاید عیسی به اشتباه اشتباه گرفته شده باشد و شاید ما دقیقاً آنچه را که او واقعاً گفته است را نداریم - اگر در واقع ، او حتی وجود داشته است. این دو احتمال آنقدر واضح است که غیرممکن است که کسی باهوش مانند لوئیس هرگز به آنها فکر نکرده باشد ، این بدان معنی است که او عمداً آنها را از نظر دور کرده است.

به اندازه کافی جالب ، استدلال لوئیز در متن فلسطین قرن اول ، جایی که یهودیان به طور فعال در انتظار بودند - قابل قبول نیست. در نهایت بعید است که آنها ادعاهای نادرست درباره وضعیت مسیحیان را با برچسب هایی مانند liar یا unlunatic استقبال کنند. تصور اینکه با جدیدترین مدعی مشکلی پیش آمده است.

حتی لازم نیست که در مورد گزینه های جایگزین برای رد استدلال لوئیز به جزئیات بیشتری بپردازیم زیرا گزینه های ایلاری و الوناتیچ - توسط لوئیس رد نمی شوند. روشن است که لوئیس آنها را معتبر نمی داند ، اما او دلایل خوبی برای دیگران نمی دهد که موافقت کنند - سعی در ترغیب روانشناختی و نه از نظر فکری دارد. این واقعیت مشکوک است با توجه به اینکه وی یک دانشمند دانشگاهی بوده است و در صورت محکوم کردن چنین تاکتیکی ها اگر بخواهد از آنها استفاده کند در آنجا محکوم بود.

آیا دلیل خوبی وجود دارد تا اصرار داشته باشد كه عیسی مسیحی با سایر رهبران مذهبی مانند جوزف اسمیت ، دیوید كورش ، مارشال سیبوویت ، جیم جونز و كلود ووریلون شباهت ندارد؟ آیا آنها دروغگو ، اهریمن یا کمی از هر دو هستند؟

البته ، هدف اصلی لوئیز استدلال در برابر دیدگاه کلامی لیبرال از عیسی به عنوان یک معلم بزرگ انسانی است ، اما درمورد اینکه یک معلم بزرگ باشد در حالی که مجنون است یا دروغ می گوید یا دروغ نمی گوید هیچ چیز متناقضی نیست. هیچ کس کامل نیست ، و لوئیس در ابتدا تصور می کند که آموزش عیسی مسیحیت ارزش پیروی از آن را ندارد ، مگر اینکه کامل باشد. بنابراین ، در واقع ، موانع دروغین بدنام او بر فرض این معضل دروغین استوار است.

این فقط اشتباهات منطقی است تا لوئیس ، پایه ای ضعیف برای یک پوسته توخالی استدلال.

لیدیا: فروشنده بنفش در کتاب اعمال

لیدیا: فروشنده بنفش در کتاب اعمال

Shakers: ریشه ها ، اعتقادات ، نفوذ

Shakers: ریشه ها ، اعتقادات ، نفوذ

دین مردمی چیست؟  تعریف و مثال

دین مردمی چیست؟ تعریف و مثال