https://religiousopinions.com
Slider Image

یادداشت های تمرین: آگاهی و بدن

کارتون

آنچه کارتون های بصری را موثر می کند - شگفت آور ، خنده دار ، تحریک آمیز - اغلب بازی بین ذهنی و عینی است - یا ممکن است بگوییم "خصوصی" و "عمومی" - عناصر تجربه شخصیت ها است. کاریکاتوریست با استفاده از حباب های فکری و حباب گفتاری قادر است به طور همزمان آنچه شخصیت ها در حال فکر کردن یا احساس کردن هستند (نماینده تجربه شخصی / ذهنی خود) و آنچه را که آنها با صدای بلند بیان می کنند (نماینده مردم عمومی / ارائه هدف). در محل فیلم ، وودی آلن از طریق پوشش فرآیند تفکر شخصیت خود با آنچه شخصیت برای شنیدن همه صحبت می کند ، در ایجاد اثر مشابه است. لذت تماشای فیلم وودی آلن تا حدود زیادی از دسترسی همزمان به این دو قلمرو کارایی ناشی می شود.

به طور معمول ، در کارتون یا فیلم وودی آلن (یا مشابه) آنچه گزارش می شود ، در داخل یا خارج ، حضور یا عدم حضور این یا آن شیء پدیدار است. به عنوان مثال ، یک شخصیت در رابطه با شرایط خاص احساس راحتی یا خوبی ، سهولت یا بیمار ، خوشحال یا ناراضی می کند. این گزارش بسیار کمتر از واقعیت است که هیچ چیز فراتر از واقعیت ساده آگاهی ، احساس آگاهی از خود و خود نیست.

راه های اکتشاف

یک سؤال اساسی برای پرس و جو معنوی غیرمجاز این است: چه کسی یا چه چیزی قادر است چنین چیزی را تجربه کند یا بگوید - که آنها آگاه هستند؟ آیا جسمی است که آگاهی دارد؟ آیا این یک ذهن است که آگاه است؟ آیا خود آگاهی (با نام تائو) است که آگاهی دارد؟ و اگر دومی ، این آگاهی که از خود آگاه است ، تا چه اندازه به یک بدن و یا یک ذهن بستگی دارد؟

هنگامی که کلماتی که من آگاه هستم با صدای بلند صحبت می شوند ، به وضوح درگیری نه تنها ذهن (با ظرفیت های زبان) بلکه یک بدن جسمی نیز با آکورد های صوتی ، لب و زبان و کام کاملاً وجود دارد. که به منظور شنیداری این کلمات لازم است ، به روشی که آنها را می توان توسط دیگران شنید ، یعنی ورود به حوزه عمومی ، ضروری است. یا بدون گفتار ، دست و انگشتان بدن یک قلم را روی کاغذ حرکت می دهند ، یا کلیدها را روی صفحه کلید رایانه فشار می دهند تا گزارش کتبی ایجاد کنند.

هنگامی که کلماتی که من آگاه هستم "درونی" صحبت می کنیم - وقتی آنها را به سکوت خودمان می گوییم - به وضوح درگیر ذهن است ، با ظرفیت های شناختی برای تدوین جمله کافی است.

با این حال ، "تجربه" ، صرفاً آگاه بودن ، قبل از تشکیل گزارش خارجی یا داخلی- وجود دارد و پس از سخنان گفته شده ، همچنان وجود دارد. این "تجربه" از آگاهی ، مرجع غیر پدیده کلمه "آگاهی" و جمله "من آگاه هستم" است. چنین تجربه ای عمیقاً ذهنی است. این حس بودن با صمیمی بودن را به من نسبت می دهد . این شخص است که من اساساً هستم .

صمیمیت شخصی است؟

با این حال ، ماهیت عمیقاً ذهنی و صمیمی چنین "تجربی" لزوماً دلالت بر شخصی بودن آن ندارد ، یعنی منحصر به فرد بودن ، محدود بودن یا به هر طریقی وابسته به یک بدنم انسانی انسانی ، بومی سازی شده است. در فضا و زمان اگرچه ممکن است به طور عادت فرض کنیم که چنین است ، اما هنوز اثبات نشده است. (از این رو ، به اصطلاح "مسئله سخت" از آگاهی.)

در واقع ، اکنون شواهد علمی قانع کننده ای برای وجود ارتباطات غیرمستقیم بین انسانها وجود دارد - یعنی ارتباطی که به سیگنال فضا-زمان بستگی ندارد. چنین نتایج ، حداقل استنباطی ، در جهت یک میدان هوایی غیرمستقیم آگاهی ، که از طریق آن چنین ارتباط کمتری از سیگنال واسطه می شود ، نشان می دهند. (برای جزئیات بیشتر در مورد این نتایج آزمایشی به امیت گوسوامی مراجعه کنید.)

کوانتومی جهش: آگاهی و NDE

تجربیات نزدیک به مرگ ، غذای دیگری را برای فکر ، در امتداد خطوط مشابه ، فراهم می کند. از جمله مواردی که شنیده ام بازگو می کند ، آنیتا مورجانی محبوب من است. چرا؟ از آنجا که او نه تنها توانست با جزییات واضح روایاتی را که در داخل و اطراف اتاقی رخ می دهد ، روبرو شود که در آن سرطانی و (از نظر پزشکی) "ناخودآگاه" و بدن درهم می آیند ؛ بلکه ، پس از بازگشت به وضعیت (از نظر پزشکی) - هوشیارانه - تحت یک ظاهر به ظاهر خودبخود - تحت یک بهبودی کامل از بدن جسمی او - قرار گرفت.

چگونه این جهش «کوانتومی» از آسایش شدید تا سلامتی تقریباً کامل ممکن بود؟ و چگونه بود که تجربه ذهنی خانم مورجانی با گزارش عینی پزشک پزشکی از وضعیت بدن وی کاملاً مغایرت داشت؟ در حالی که بدن او در حالت کما قرار داشت - از نظر پزشکی ناآگاهانه - او نه تنها آگاهی را حفظ کرد ، بلکه او همان چیزی بود که ما می توانیم "هوشیار" بدانیم - یعنی قادر به تنظیم در حوادث (که بعداً به صورت عینی صحیح تأیید شدند) بسیار فراتر از محدوده زمانی-فضایی از اتاق که در آن بدن او (احتمالاً) در حال مرگ است.

تقریباً به نظر می رسد که رایانه بدن سازی آنیتا موژانی کاملاً خاموش شده است: و دوباره به شکلی دوباره نصب شد که شامل نصب یک نرم افزار کاملاً جدید و حذف (یا از بین بردن) آن است. برنامه نویسی آسان دلالت چنین استعاره ای این است که "نرم افزار" غیر محلی بصورت محلی وجود دارد ، به همان روشی که امواج رادیویی غیر محلی وجود دارند. بدنه نرم افزار ایجاد نمی کند. این به سادگی به عنوان واسطه ای عمل می کند که از طریق آن نرم افزار کار می کند. بدن بدنی شبیه رادیویی است که قادر به تنظیم امواج رادیویی غیرمستقیم است ، به گونه ای که امکان پخش موسیقی را فراهم می کند.

آزمایش فکری

در هر صورت ، اگر عالی باشد - مثل فیلم کارتونی یا وودی آلن - ما می توانستیم گزارشی غیر واقعی از خانم مورجانیچ داشته باشیم تجربه ذهنی ، به عنوان او تحت تجربه نزدیک به مرگ؟ یا ، به همین ترتیب ، در موارد هیپوترمی شدید بگویید ، که بدن جسمی شخصی به طور کامل خاموش شده است (تا حدی که از نظر پزشکی اعلام شده است "درجه") حتی برای چند ساعت حتی اگر بعداً زنده شد .

برای ایجاد ، با گزارش مستقیم ، تداوم آگاهی ، در مواردی که سیستم های بدن جسمی به طور کامل خاموش شده اند ، مطمئناً در آگاهی (با معیارهای علمی) هوشیاری غیرمستقیم و مستقل از بدن جسمی به وجود می آید.

البته سوال بزرگ این است که چگونه می توان چنین گزارشی را پخش کرد: چگونگی قابل مشاهده / شنیدن / احساس محتویات چنین آگاهی غیرمستقیم - از جمله مهمتر جمله ای که من آگاه هستم - و ایجاد پیوستگی با صدایی که یک بار از طریق بدن بسته شده صحبت کرد ، و دوباره از طریق آن صحبت خواهد کرد ، یک بار دوباره زنده شد.

همچنین نگاه کنید به: آلن والاس در مورد رویکردی تجربی برای کشف آگاهی

خود گواهی

آنالوگ از این نوع تجربه ، برای مراقبین رخ می دهد که در برخی از افراد صمدی ، آگاهی کامل از بدن جسمی خود را از دست می دهند.

و برای همه ما هنگام خواب یا خواب عمیق اتفاق می افتد ، هنگامی که بدن جسمی که در حالت بیدار شدن از آن به عنوان "من" یاد می شود ، خطی نیست ، بنابراین باید بگوییم: نه در بین اشیایی که در درون ظاهر می شوند زمینه آگاهی. درعوض ، ما با یک بدن رویایی یا اصلاً بدون بدن آشنا می شویم. بنابراین ، از نظر تجربه ذهنی ، همه ما این تجربه را داشته ایم که جدا از ظاهر بدن حالت بیداری خود آگاه باشیم .

اما فقط برای تفریح ​​، در این مقاله ما موقعیت نه میزبان (یعنی تجربه ذهنی مستقیم) بلکه مهمان (در شناسایی بازیگوش با محدودیت) را در نظر می گیریم ، و نمی دانیم چگونه می توان این مسئله را به روشهای قابل قبول در یک غربی ثابت کرد. الگوی علمی

*

خواندن پیشنهادی

  • انتشار Qi و فاصله Qigong شفا
  • جینگ ، چی و شن: سه گنجینه تائوئیسم
دین مردمی چیست؟  تعریف و مثال

دین مردمی چیست؟ تعریف و مثال

همه چیز درباره خانواده سیک

همه چیز درباره خانواده سیک

زندگی روزانه پاگان

زندگی روزانه پاگان