https://religiousopinions.com
Slider Image

اگزیستانسیالیسم چیست؟

اگزیستانسیالیسم ممکن است توضیح دادن دشوار باشد ، اما می توان برخی از اصول و مفاهیم اساسی را با هم ارتباط داد ، چه در مورد وجودگرایی و چه در مورد آن. از یک سو ، ایده ها و اصول خاصی وجود دارد كه اكثر اگزیستانسیالیست ها به نوعی با آنها موافق هستند. از طرف دیگر ، ایده ها و اصولی وجود دارد كه اكثر اگزیستانسیالیست ها اگر آنها نتوانند در مورد آنچه كه در جای خود استدلال می كنند توافق كنند - حتی اگر آنها توافق نكنند - وجود دارند.

همچنین می تواند با درک چگونگی روندهای مختلف مدتها قبل از ارتقاء چیزی مانند فلسفه اگزیستانسیالیسم خودآگاه ، به درک بهتر اگزیستانسیالیسم کمک کند. اگزیستانسیالیسم قبل از اگزیستانسیالیسم وجود داشته است ، اما نه به شکلی واحد و منسجم. در عوض ، بیشتر به عنوان یک نگرش انتقادی نسبت به فرضیات و مواضع مشترک در کلام و فلسفه سنتی وجود داشت.

اگزیستانسیالیسم چیست؟

اگرچه اغلب با مکتب فکری فلسفی برخورد می شود ، توصیف اگزیستانسیالیسم به عنوان یک روند یا گرایشی که می توان در طول تاریخ فلسفه یافت ، دقیق تر است. اگر اگزیستانسیالیسم یک نظریه بود ، به این دلیل غیرمعمول خواهد بود که یک نظریه مخالف نظریه های فلسفی باشد.

به طور خاص تر ، اگزیستانسیالیسم دشمنی نسبت به نظریه ها یا سیستم های انتزاعی را نشان می دهد که پیشنهاد می کنند همه پیچیدگی ها و دشواری های زندگی انسان را از طریق فرمول های کم و بیش ساده تر توصیف کنند. چنین سیستمهای انتزاعی تمایل دارند این واقعیت را گمنام كنند كه زندگی یك امر نسبتاً خشن و پرخاشگرانه است كه اغلب بسیار آشفتگی و مسئله ساز است. برای اگزیستانسیالیست ها ، هیچ نظریه واحدی وجود ندارد که بتواند کل تجربه زندگی بشر را شامل شود.

با این حال ، این تجربه زندگی است که نقطه زندگی است ؛ بنابراین چرا نقطه نظر فلسفه نیز نیست؟ در طول هزاره ها ، فلسفه غربی به طور فزاینده ای انتزاعی شده و به طور فزاینده ای از زندگی انسانهای واقعی دور می شود. در برخورد با مباحث فنی مانند ماهیت حقیقت یا دانش ، انسان بیشتر به پیش زمینه سوق داده شده است. در ساختن سیستم های پیچیده فلسفی ، دیگر جایی برای افراد واقعی باقی نمی ماند.

به همین دلیل اگزیستانسیالیستها در درجه اول به مواردی چون انتخاب ، فردیت ، ذهنیت ، آزادی و خود ماهیت وجود توجه دارند. مباحثی که در فلسفه اگزیستانسیالیستی مطرح می شود ، شامل مشکلات انتخاب آزاد ، مسئولیت مسئولیت آنچه انتخاب می کنیم ، غلبه بر بیگانگی از زندگی ما و غیره است.

یک جنبش اگزیستانسیالیستی خودآگاه برای اولین بار در اوایل قرن بیستم در اروپا توسعه یافت. بعد از این جنگ ها و ویرانی های بسیار زیادی در طول تاریخ اروپا ، زندگی فکری به شدت تخلیه و خسته شده بود ، بنابراین نباید غیرمنتظره بود که مردم از سیستم های انتزاعی به زندگی فردی انسان برگردند - انواع زندگی هایی که داشتند. در جنگها خود را از بین بردند.

حتی دین دیگر درخششی را که یک بار انجام داده بود ، نگه نداشت ، نه تنها در تأمین معنا و مفهوم زندگی مردم ، بلکه حتی در تأمین ساختار اساسی زندگی روزمره نیز موفق نبود. هم جنگهای غیرمنطقی و هم علوم منطقی برای تضعیف اعتماد مردم به ایمان دینی سنتی ، اما معدودی مایل بودند دین را با عقاید سکولار یا علم جایگزین کنند.

در نتیجه ، هر دو جنبه مذهبی و الحادی وجودی وجود داشته است. این دو در مورد وجود خدا و ماهیت دین اختلاف نظر داشتند ، اما در مورد سایر موارد به توافق رسیدند. به عنوان مثال ، آنها توافق كردند كه فلسفه و الهیات سنتی از زندگی عادی انسان بسیار دور شده است تا بسیار مورد استفاده قرار گیرد. آنها همچنین ایجاد سیستم های انتزاعی را به عنوان ابزاری معتبر برای درک حالت های معتبر زندگی رد کردند.

هرچه "هستی" تصور می شود؛ این چیزی نیست که شخص از طریق استقرار فکری درک کند. خیر ، وجود غیرقابل برگشت و غیرقابل تعریف چیزی است که باید با زندگی واقعی با آن روبرو شویم و درگیر شویم. از این گذشته ، ما انسانها با زندگی خود تعریف می کنیم که طبیعت ما در لحظه تصور یا تولد مشخص نیست و ثابت نیست. هرچند ، آنچه که یک زندگی "واقعی" و "معتبر" زندگی است ، همان چیزی است که بسیاری از فیلسوفان اگزیستانسیالیستی سعی در توصیف و بحث و گفتگو با یکدیگر داشتند.

اگزیستانسیالیسم چیست

اگزیستانسیالیسم بسیاری از روندها و ایده های مختلف را در بر می گیرد که در طول تاریخ فلسفه غربی ظهور کرده است ، بنابراین تفکیک آن از سایر جنبش ها و سیستم های فلسفی را دشوار می کند. به همین دلیل ، یکی از ابزارهای مفید درک اگزیستانسیالیسم ، بررسی آنچه نیست - نیست .

برای یک چیز ، اگزیستانسیالیسم استدلال نمی کند که "زندگی خوب" تابعی از چیزهایی مانند ثروت ، قدرت ، لذت یا حتی خوشبختی است. این بدان معنا نیست که اگزیستانسیالیستها سعادت را رد می کنند. اگزیستانسیالیسم بیش از همه فلسفی از مازوخیسم نیست. با این حال ، اگزیستانسیالیست ها استدلال نمی کنند که زندگی یک شخص صرفاً به این دلیل که خوشحال است ، ممکن است زندگی خوبی داشته باشد در حالی که ممکن است یک فرد ناراضی زندگی خوبی داشته باشد.

دلیل این امر آن است که زندگی برای اگزیستانسیالیستها "معتبر" است "تا آنجا که" معتبر "باشد. اگزیستانسیالیستها ممکن است تا حدودی با آنچه که برای یک زندگی اصیل لازم است ، متفاوت باشند ، اما در بیشتر موارد ، این امر شامل آگاهی از انتخابهایی است که انجام می دهد ، مسئولیت کامل برای آن انتخاب ها ، و درک این مسئله را دارد که هیچ چیز در مورد زندگی یا جهان ثابت شده است و داده می شود. "امیدوارم چنین شخصی به دلیل این کار خوشحال تر شود ، اما این نتیجه ضروری از اصالت نیست - حداقل در کوتاه مدت.

اگزیستانسیالیسم نیز به این فکر دامن نمی زند که همه چیز در زندگی توسط علم بهتر می شود. این بدان معنا نیست که اگزیستانسیالیست ها به طور خودکار ضد علمی یا ضد فناوری هستند. در عوض ، آنها ارزش هر علم یا فناوری را براساس اینكه چگونه این توانایی در توانایی شخص در زندگی واقعی زندگی تأثیر می گذارد ، قضاوت می كنند. اگر علم و فناوری به مردم کمک کند تا از مسئولیت انتخاب خود جلوگیری کنند و به آنها کمک کنند وانمود کنند که آزاد نیستند ، سپس اگزیستانسیالیست ها استدلال می کنند که یک مشکل جدی در اینجا وجود دارد.

اگزیستانسیالیست ها همچنین این استدلال را که مردم از نظر طبیعت خوب هستند اما جامعه و فرهنگ را خراب می کنند ، رد می کنند و مردم به دلیل طبیعت گناهکار هستند اما می توان از طریق اعتقادات مناسب دینی به غلبه بر گناه کمک کرد. بله ، حتی اگزیستانسیالیست های مسیحی نیز علیرغم اینکه متناسب با آموزه های مسیحی سنتی است ، تمایل دارند گزاره دوم را رد کنند. دلیل این امر این است که اگزیستانسیالیست ها ، به ویژه اگزیستانسیالیست های آتئیست ، این عقیده را که وجود طبیعی ثابت انسانی در آن وجود دارد ، خواه خوب یا بد ، رد می کنند.

اکنون ، اگزیستانسیالیست های مسیحی نمی خواهند ایده هیچ یک از ماهیتهای ثابت انسانی را رد کنند. این بدان معنی است که آنها می توانند این عقیده را بپذیرند که افراد متولد می شوند. با این وجود ، ماهیت گناه آور بشریت به سادگی نکته ای برای اگزیستانسیالیست های مسیحی نیست. آنچه به آنها نگران می شود اینقدر گناهان گذشته نیست بلکه اقدامات یک شخص در اینجا و اکنون به همراه امکان پذیرش خدا و اتحاد با خدا در آینده است.

تمرکز اصلی اگزیستانسیالیست های مسیحی بر شناخت لحظه بحران وجودی است که در آن فرد می تواند "جهشی از ایمان" را به جایی برساند که بتواند کاملاً و بدون رزرو خود را متعهد به خدا کند ، حتی اگر این کار غیر منطقی به نظر برسد. در چنین شرایطی ، متولد شدن گناهکارانه ، به ویژه اهمیتی ندارد. از نظر اگزیستانسیالیست های آتئیستی ، بدیهی است که کل مفهوم "گناه" به هیچ وجه هیچ نقشی نخواهد داشت ، مگر اینکه شاید از راه استعاری.

اگزیستانسیالیست ها قبل از اگزیستانسیالیسم

از آنجا که اگزیستانسیالیسم یک روند یا خلق و خوی است که مضامین فلسفی را در بر می گیرد نه یک سیستم منسجم فلسفه ، می توان در گذشته تعدادی از پیشینیان را به اگزیستانسیالیسم خودآگاهی که در اوایل قرن بیستم در اروپا شکل گرفته است ، ردیابی کرد. این پیشروان فیلسوفانی را درگیر می کردند که شاید خود اگزیستانسیالیست نبوده اند ، اما مضامین اگزیستانسیالیستی را کاوش کرده و از این طریق راه را برای ایجاد اگزیستانسیالیسم در قرن بیستم هموار می کنند.

اگزیستانسیالیسم مطمئناً در دین به عنوان متکلمان وجود داشته است ، و رهبران مذهبی ارزش وجود انسان را زیر سؤال برده اند ، این سؤال را مطرح کردند که آیا ما تاکنون می توانیم بفهمیم که زندگی معنایی دارد یا نه ، و مراقبه می کنیم که چرا زندگی اینقدر کوتاه است. به عنوان مثال کتاب عهد عتیق کلیساها ، احساسات اومانیستی و اگزیستانسیالیستی زیادی در آن دارد - خیلی ها که بحث های جدی در مورد اینکه آیا حتی باید به کتاب مقدس اضافه شود وجود دارد. در میان قسمت های اگزیستانسیالیستی می بینیم:

هنگامی که از رحم مادر بیرون آمد ، برهنه باید برگردد تا همانطور که آمده ، برود و هیچ چیز از مالش را که می تواند در دستش بگیرد ، نخواهد گرفت. و این همچنین شر ناگواری است ، که در هر نقطه‌ای که او آمده است ، چنین خواهد شد: و چه کسی سود دارد که باد را باد؟ (کلیسایان 5:15 ، 16).

در مباحث فوق ، نویسنده در حال تحقیق در مورد مضمون اگزیستانسیالیستی است که در مورد چگونگی یافتن معنای زندگی در زندگی وقتی زندگی کوتاه و کوتاه است و به پایان می رسد ، می پردازد. دیگر شخصیت های مذهبی به موضوعات مشابه پرداخته اند: مثلاً مقدس آگوستین متکلم قرن چهارم در مورد چگونگی بیگانه شدن بشریت به دلیل ماهیت گناه آور ما نوشت. بیگانگی از معنا ، ارزش و هدف چیزی است که برای هر کسی که بسیار ادبیات اگزیستانسیالیستی می خواند آشنا خواهد بود.

بدیهی است که بارزترین اگزیستانسیالیست های قبل از اگزیستانسیالیسم باید سورن کیرکگور و فردریش نیچه ، دو فیلسوف که ایده ها و نوشته های آنها در بعضی از اعماق نقاط دیگر کاوش می شوند. یکی دیگر از نویسندگان مهم که پیش بینی تعدادی از مضامین اگزیستانسیالیستی را داشت ، بلیز پاسکال ، فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم بود.

پاسکال از خردگرایی سختگیرانه معاصران مانند رنس دکارت استفاده کرد. پاسکال استدلال می کند برای یک کاتولیک گرایی فیدئیستی که تصور نمی شد یک توضیحی منظم از خدا و بشریت ایجاد کند. به اعتقاد وی ، این ایجاد "خدای فلاسفه" نوعی غرور بود. پاسكال به جاي جستجو براي دفاع از "دفاع منطقي" ، به اين نتيجه رسيد كه دقيقاً دين بايد بر "جهش ايمان" بنا شود كه در هيچ استدلال منطقي يا معقولي ريشه ندارد.

به دلیل مباحثی که در اگزیستانسیالیسم به آن پرداخته می شود ، جای تعجب برای یافتن پیشگامان اگزیستانسیالیسم در ادبیات و فلسفه جای تعجب ندارد. به عنوان مثال ، آثار جان میلتون نگرانی بزرگی را برای انتخاب فردی ، مسئولیت فردی و نیاز مردم به پذیرفتن سرنوشتشان ایجاد می کند - شخصی که همیشه با مرگ خاتمه می یابد. وی همچنین افراد را بسیار مهمتر از هر نظامی ، سیاسی یا مذهبی می دانست. به عنوان مثال او حق الهی پادشاهان یا عصمت کلیسای انگلیس را نپذیرفت.

در معروف ترین اثر میلتون ، یعنی بهشت گمشده ، به عنوان یک شخصیت نسبتاً دلسوز رفتار می شود ، زیرا او از اراده آزاد خود برای انتخاب کاری که انجام می داد ، استفاده می کرد ، با بیان این که بهتر است "سلطنت کنید" بهتر است در خدمت بهشت ​​باشید. "" وی با وجود پیامدهای منفی مسئولیت کامل را در قبال این امر می پذیرد. به همین ترتیب ، آدم مسئولیت انتخاب های خود را نمی گریزد ، او هم گناه خود را درگیر می کند و هم عواقب اعمال خود را در بر می گیرد.

اگر می دانید چه چیزی را جستجو کنید ، موضوعات و ایده های اگزیستانسیالیستی می تواند در انواع مختلف آثار مختلف در سراسر کشور واقع شود. فلاسفه و نویسندگان مدرن که خود را به عنوان اگزیستانسیالیست معرفی می کنند ، به شدت بر این میراث توجه کرده اند و آن را به صورت آشکار باز می کنند و توجه مردم را به آن جلب می کنند تا مورد توجه واقع نشود.

دین مردمی چیست؟  تعریف و مثال

دین مردمی چیست؟ تعریف و مثال

ازدواج مطابق کتاب مقدس

ازدواج مطابق کتاب مقدس

دین در ویتنام

دین در ویتنام