https://religiousopinions.com
Slider Image

خیلی از خدایان ، خیلی از دین ها؟

اکثر مردم مطمئناً کم کم از میزان تنوع موجود در ادیان بشری در طول تاریخ و سراسر جهان آگاه هستند. من مطمئن نیستم ، اگر همه از پیامدهایی که این تنوع می تواند برای اعتقادات مذهبی داشته باشد ، بسیار متشکرند و با جدیت بدانند ، قدردانی کنم. آیا آنها به عنوان مثال می فهمند که دیگران اعتقادات مذهبی خود را به همان اندازه فداکارانه و به همان اندازه سرسختانه انجام داده اند؟

تاریخ تنوع مذهبی

یك مشكل ممكن است این باشد كه آنقدر تنوع مذهبی در گذشته نه بیشتر از گذشته نهفته است. اما ، مذاهب گذشته دور بیشتر به جای دین برچسب گذاری می شود "اساطیر" و به همین دلیل از بین می روند. برای درک تصویری از آنچه این برچسب امروزه به مردم نشان می دهد ، وقتی اعتقادات مسیحی ، یهودی و مسلمان را "اسطوره" توصیف می کنید ، واکنش آنها را ارزیابی کنید. از نظر فنی توضیحات دقیقی دارد ، اما برای بسیاری از افراد "اسطوره" مترادف "دروغین" است ، و بنابراین هنگامی که اعتقادات مذهبی خود را برچسب افسانه می کنند ، به صورت دفاعی واکنش نشان می دهند.

بنابراین ، این ایده خوبی به ما می دهد که درباره اسطوره های نورس ، مصر ، روم ، یونانی و سایر اسطوره ها فکر می کنند: برچسب بسیار آنها مترادف "دروغین" است و بنابراین نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آنها به این باورها جدی دهند. توجه. واقعیت این است که پیروان این سیستمهای اعتقادی با آنها برخورد جدی داشتند. ما می توانیم آنها را به عنوان ادیان توصیف کنیم ، هرچند که عادلانه باشند ، آنقدر همه جانبه بودند که بتوانند فراتر از دین بروند و به روشی باشند که مردم زندگی می کردند.

البته مردم اعتقادات خود را جدی گرفتند. البته مردم با این اعتقادات همانند پیروان مدرن ادیان مانند مسیحیت ، با همان "حقیقت" رفتار می کردند (این بدان معناست که برخی داستان ها را نمادین تر می دانند ، در حالی که دیگران آنها را واقعی تر می خوانند). آیا این افراد اشتباه کردند؟ آیا باورهای آنها اشتباه بوده است؟ امروزه به سختی کسی آنها را باور می کند ، این بدان معناست که همه فکر می کنند نادرست از نظر تجربی بودند. در عین حال ، آنها کاملاً به حقیقت دین خود اعتقاد دارند.

اگر به نظر می رسد مقایسه مسیحیت با اساطیر یونان ناعادلانه است ، می توانیم مقایسه کلی تری داشته باشیم: توحید با شرک. ممکن است بیشتر افرادی که تا به حال زندگی کرده اند مشرک یا متحرک نوعی باشند ، نه توحید. آیا واقعاً همه آنها اشتباه بودند؟ چه چیزی باعث می شود توحید بیشتر از شرک یا متحرک بودن صدق کند؟

تنوع مذهبی معاصر

بدیهی است ، مقایسه های بسیاری می توانیم با مذاهب معاصر انجام دهیم: یهودیان از دین مسیحیان کمتر متدین هستند. مسیحیان کمتر از مسلمانان فداکار نیستند. و پیروان این مذاهب خاورمیانه ، کم و بیش فداکارانه از پیروان مذاهب آسیایی مانند هندوها و بودائیان نیستند. همه آنها به همان اندازه نسبت به سایرین به مذاهب خود اطمینان دارند. شنیدن استدلال های مشابه از همه آنها به دلیل "حقیقت" و "اعتبار" مذاهب آنها معمول است.

ما نمی توانیم اعتبار هیچ یک از این مذاهب ، گذشته یا حال خود را نسبت به سایرین به دلیل ایمان پیروان انجام دهیم. ما نمی توانیم به تمایل پیروان برای مرگ ایمان خود تکیه کنیم. ما نمی توانیم به تغییرات ادعا شده در زندگی مردم یا کارهای خوب آنها به خاطر دین خود تکیه کنیم. هیچکدام از آنها استدلال هایی ندارند که به طور واضح از سایرین برتر هستند. هیچکدام از شواهد تجربی پشتیبانی نمی کنند که از سایر کشورها قوی تر باشد (و هر دینی که بر لزوم "ایمان" اصرار دارد ، هیچ کاری ندارد که سعی کند خود را بر اساس شواهد تجربی برتر کند).

بنابراین هیچ چیز درونی برای این مذاهب یا برای مؤمنان آنها وجود ندارد که به ما امکان می دهد هر کدام را برتر انتخاب کنیم. این بدان معناست که ما به استانداردی مستقل نیاز داریم که به ما امکان می دهد یکی را انتخاب کنیم ، درست همانطور که از معیارهای مستقلی برای انتخاب خودروی ایمن تر یا سیاست سیاسی مؤثرتر استفاده می کنیم. متأسفانه ، هیچ استانداردی برای مقایسه وجود ندارد که نشان می دهد هر دین و مذهبی برتر از دیگران است یا احتمال بیشتری دارند که صادق باشند.

ادعای دین

کجا ما را ترک کرد؟ خوب ، این اثبات نمی کند که هیچ یک از این مذاهب یا عقاید مذهبی به طور قطع نادرست هستند. کاری که انجام می دهد این است که به ما دو چیز بگویید ، که هر دو مورد بسیار مهم هستند. اول ، این بدان معناست که بسیاری از ادعاهای متداول از طرف مذاهب بی اهمیت نیستند وقتی ارزیابی می شود که احتمال یک دین صحیح است. قدرت ایمان یک طرفدار و اینکه مردم گذشته در صورت تمایل چه کسی می خواهند برای یک دین بمیرند ، مهم نیست که وقتی این سؤال مطرح می شود که آیا یک دین احتمالاً صحیح است یا منطقی است که معتقد باشد درست است یا نه.

دوم ، وقتی به تنوع زیاد ادیان نگاه می کنیم باید توجه کنیم که همه آنها ناسازگار هستند. به عبارت ساده: همه آنها نمی توانند درست باشند ، اما همه می توانند نادرست باشند. برخی سعی می کنند با گفتن اینکه همه "حقایق بالاتر" را که سازگار است ، آموزش دهند ، اما این یک جعل است زیرا پیروان این مذاهب فقط از این "حقایق بالاتر" ادعایی پیروی نمی کنند ، بلکه ادعاهای تجربی را دنبال می کنند. ساخته شده ادعاهای تجربی همه این مذاهب نمی توانند صادق باشند. با این وجود ، همه آنها می توانند نادرست باشند.

با توجه به همه اینها ، آیا هیچ پایه و اساس خوبی ، منطقی ، منطقی و معقول وجود دارد که فقط بتواند یک تفسیر از یک مجموعه از روایات را از یکی از این مذاهب انجام دهد که باید با آنها درست رفتار شود در حالی که با همه دیگر به عنوان نادرست رفتار می شود؟ نه. از نظر منطقی غیرممكن نیست كه یك تفسیر یك سنت از یك مذهب واقعاً باشد ، اما تنوع عظیمی از اعتقادات بدان معنی است كه هر كس كه این ادعا را داشته باشد ، مجبور است نشان دهد كه دین منتخب خود به طور واضح بیشتر حقیقت دارد و از همه دیگران معتبرتر است این کار ساده ای نخواهد بود

نهضت راجنش چه بود؟

نهضت راجنش چه بود؟

ملاقات مفیبوسسه: پسر جاناتان پذیرفته شده توسط دیوید

ملاقات مفیبوسسه: پسر جاناتان پذیرفته شده توسط دیوید

مذاهب برونئی

مذاهب برونئی