https://religiousopinions.com
Slider Image

نقل قول درباره تناسخ

نظریه تناسخ ، که ریشه در فلسفه باستانی هندو دارد ، بر ذهن بسیاری بزرگ غربی تأثیر گذاشت. در اینجا چند افکار چشم انداز در مورد تناسخ از شخصیتهای مشهور آورده شده است.

نقل قول ها

سقراط

"من اطمینان دارم که در واقع چنین چیزی وجود دارد که دوباره زندگی کند ، که چشمه زنده از مردگان است و روح مردگان وجود دارد."

رالف والدو امرسون

"روح از درون به بدن انسان وارد می شود ، مانند یک مکان موقت ، و دوباره از آن خارج می شود - در سکونت های دیگر می رود ، زیرا روح جاودانه است."

ویلیام جونز

"من هندو نیستم ، اما آموزه هندوها را در مورد وضعیت آینده (تولد دوباره) غیرقابل مقایسه تر ، منطقی تر ، پرهیزگارتر و به احتمال زیاد مانع مردان از نعمت می کنم تا عقاید وحشتناک ترسناک توسط مسیحیان بر مجازاتهای بی پایان. "

هنری دیوید تورو

"تا آنجا که می توانم به خاطر بیاورم ناخودآگاه به تجربیات یک وضعیت وجود قبلی ارجاع داده ام."

والت ویتمن

"می دانم که من بی جان هستم. ما تاکنون تریلیون ها از زمستان ها و تابستان ها را خسته کرده ایم ، / تریلیون ها جلوتر هستند و تریلیون ها جلوتر از آنها هستند."

ولتر

دکترین تناسخ نه پوچ و بی فایده است. "تعجب آور نیست که دو بار متولد شوید."

گوته

"من مطمئن هستم که قبلاً هزار بار در اینجا بوده ام ، و امیدوارم هزار بار برگردم."

جک لندن

"من نه متولد شدم و نه وقتی كه من تصور شدم. من از طریق هزاران هزار سال غیرقابل محاسبه رشد كرده ام ، در حال رشد و توسعه هستم. همه افراد قبلی من دارای صداها ، پژواك ها ، سؤالات در من هستند. اوه ، غیر قابل محاسبه بار دیگر باید به دنیا بیایم. "

اسحاق باسوییس خواننده

"هیچ مرگ وجود ندارد. اگر همه چیز جزئی از الهه باشد ، ممکن است مرگ وجود داشته باشد؟ روح هرگز نمی میرد و بدن هرگز زنده نمی ماند."

هرمان هسه ، برنده جایزه نوبل

"او همه این اشکال و چهره ها را در هزار روابط مشاهده کرد. تازه متولد شده اند. هر یک فانی ، یک نمونه پرشور و دردناک از همه چیز گذرا بود. با این حال هیچ یک از آنها درگذشت ، آنها فقط تغییر کردند ، آنها همیشه متولد می شدند. چهره جدیدی داشت: فقط زمان بین یک صورت و چهره دیگر ایستاد. "

حساب لئو تولستوی

"همانطور که در زندگی کنونی خود هزاران رویا زندگی می کنیم ، زندگی کنونی ما نیز یکی از هزاران زندگی از این دست است که ما از آن زندگی واقعی تر می کنیم - و بعد از مرگ برمی گردیم. زندگی ما جز یکی از زندگی های دیگر است. رویاهای آن زندگی واقعی تر ، و به همین ترتیب بی پایان ، تا آخرین زندگی ، زندگی واقعی خدا است. "

ریچارد باخ

"" آیا شما فکر می کنید که چه تعداد زندگی ما باید از بین برود قبل از اینکه حتی به این فکر اول برسیم که زندگی بیشتر از غذا خوردن ، جنگیدن یا قدرت در گله است؟ هزار نفر جان ، جان ده هزار! " ما دنیای بعدی خود را از طریق آنچه در این یک یاد می گیریم ، انتخاب می کنیم - اما شما ، جان ، در یک زمان آنقدر یاد گرفتید که برای رسیدن به این یکی دیگر نیازی به طی هزار زندگی نکردید. "

بنجامین فرانکلین

"من برای یافتن خودم در جهان وجود دارد ، من معتقدم که من به شکلی از هر شکل دیگر همیشه هستم."

آرتور شوپنهاور ، فیلسوف آلمانی قرن نوزدهم

"اگر یک آسیایی از من بخواهد تعریفی از اروپا بخواهد ، من را مجبور می کنم به او پاسخ دهم: این بخشی از جهان است که با این هذیان باورنکردنی که انسان از هیچ چیز آفریده شده است ، غافلگیر می شود. ورود به زندگی "

زهر ، یکی از متون اصلی کابالیستی

"روحها باید از ماده مطلق که از آنجا پدید آمده است ، مجدداً یاد بگیرند. اما برای تحقق این امر ، باید تمام کمالات را پرورش دهند ، جوانه ای که در آنها کاشته شده است ؛ و اگر در طول زندگی این شرایط را برآورده نکرده اند ، باید دیگری را شروع کنند. ، یک سوم ، و غیره ، تا زمانی که آنها شرطی را که آنها را برای اتحاد با خدا متناسب ساخته اند ، به دست نیاورند. "

جلال 'دین ال مولوی ، شاعر صوفی

"من به عنوان یک ماده معدنی از دنیا رفتم و یک گیاه شدم. من به عنوان یک گیاه از دنیا رفتم و به حیوان رسیدم. من به عنوان حیوان درگذشتم و مرد شدم. چرا باید بترسم؟ چه موقع کمتر با مرگ می میرم؟

جوردانو برونو

"روح بدن نیست و ممکن است در یک بدن یا بدن دیگر باشد و از بدن به بدن دیگر منتقل شود."

امرسون

"این راز جهان است که همه چیز وجود دارد و بنابراین نمی میرد ، بلکه فقط اندکی از چشم خود بازنشسته می شوند و بعد دوباره باز می گردند. هیچ چیز مرده نیست ، مردان خود را مرده می دانند و به خاکسپاری مسخره و مضمونی عزاداری می پردازند و در آنجا ایستاده نگاه از پنجره ، صدا و خوب ، در برخی از مبل های جدید و عجیب و غریب. "

"روح به دنیا نیامده است ، نمی میرد ؛ از بدن تولید نشده است ، از ابد ، ابدی ، به قتل نمی رسد ، هرچند که بدن کشته شده است." (به نقل از کاتا آپانی زاد )

افتخار بالزاک

"همه انسان ها زندگی قبلی را پشت سر می گذارند. چه کسی می داند که قبل از او چه کسی وارث بهشت ​​را اشغال می کند تا ارزش آن سکوت و تنهایی که دشتهای ستارگانش جزء فضاهای دنیاهای معنوی است را درک کند؟"

چارلز دیکنز

"همه ما تجربه ای از احساس را داریم ، گاهی اوقات بر سر ما می آید ، از آنچه می گوییم و انجام می دهیم و قبلاً گفته شده و انجام داده شده است ، در یک زمان دور افتاده - از اینکه قبلاً محاصره شده بودیم ، عصرهای کم نور ، توسط همان چهره ها ، اشیاء و شرایط

هنری فورد

"نبوغ تجربه است. به نظر می رسد برخی فکر می کنند که این یک هدیه یا استعداد است ، اما این ثمره تجربه طولانی در بسیاری از زندگی ها است."

جیمز جویس

"بعضی از مردم بر این باورند که ما بعد از مرگ ، در بدن دیگری زندگی می کنیم ، که قبلاً نیز زندگی می کردیم. آنها آن را تناسخ می نامند. این که همه ما هزاران سال پیش یا در سیاره دیگری روی زمین زندگی می کردیم. آنها می گویند ما فراموش کرده ایم. برخی می گویند زندگی گذشته خود را به خاطر می آورند. "

کارل یونگ

"من به خوبی تصور می کردم که شاید در قرون گذشته زندگی کرده ام و هنوز هم نمی توانم به این سؤال بپرسم ، که مجبور شدم دوباره متولد شوم ، زیرا من وظیفه ای را که به من داده بودند انجام نداده بودم."

توماس هاکسلی

"دکترین انتقال" وسیله ای برای ساختن ادعای موجه از راه های کیهان به انسان بود ؛ هیچ کس جز متفکران بسیار شتابزده آن را به دلایل پوچ بودن ذاتی رد نمی کند. "

اریک اریکسون

"اجازه دهید ما با آن روبرو شویم:" در اعماق "هیچ کس در ذهن صحیح خود نمی تواند وجود خودش را بدون این که تصور کند که او همیشه زندگی کرده و آخرت خود را تجسم خواهد کرد ، تجسم کند."

جی دی سالینجر

"خیلی احمقانه است. همه کاری که می کنی این است که وقتی می میری از بدن خود بیرون بیای. خدا را شکر ، همه هزاران بار این کار را انجام داده اند. فقط به خاطر این که آنها به یاد نمی آورند ، به این معنی نیست که آنها این کار را نکرده اند. "

جان ماسفیلد

"من معتقدم وقتی شخصی می میرد / روحش دوباره به زمین باز می گردد ؛ / در بعضی از لباسهای جدید گوشتی / مادر دیگری به دنیا می آید / با اندامهای محکم تر و مغز روشن تر."

جورج هریسون

"دوستان همه روحانی هستند که در زندگی های دیگر می شناسیم. ما به یکدیگر دلبسته شده ایم. اینگونه است که در مورد دوستان احساس می کنم. حتی اگر روزی فقط آنها را می شناسم ، فرقی نمی کند. من نمی روم. صبر کنید تا من دو سال است که آنها را می شناسم ، زیرا به هر حال ، ما باید جایی قبلاً ملاقات کرده باشیم ، می دانید. "

W سامرست مگام

"آیا برای شما پیش آمده است که مهاجرت به یکباره توضیح و توجیه شر شر جهان است؟ اگر شرارت هایی که ما متحمل می شویم نتیجه گناهانی است که در زندگی گذشته ما مرتکب شده ایم ، می توانیم آنها را با استعفا تحمل کنیم و امیدواریم که در صورت این یکی که ما در تلاش هستیم تا زندگی های آینده را کمتر تحمل کنیم. "

صنایع دستی برای Ostara Sabbat

صنایع دستی برای Ostara Sabbat

8 سازمان محیط زیست مسیحی

8 سازمان محیط زیست مسیحی

دین در ویتنام

دین در ویتنام