https://religiousopinions.com
Slider Image

تاریخ بشر گرایی با فیلسوفان یونان باستان

اگرچه اصطلاح اومانیسم تا زمان رنسانس اروپایی در مورد فلسفه یا سیستم اعتقادی به کار نرفت ، اما آن انسان شناسان اولیه از ایده ها و نگرشهایی که در دستنوشته های فراموش شده یونان باستان کشف کردند الهام گرفته بودند. این اومانیسم یونانی را می توان با چندین ویژگی مشترک تعریف کرد: از آنجا که مادی گرایانه بود و به دنبال توضیح در مورد وقایع در جهان طبیعی بود ، به این دلیل که می خواست امکانات جدیدی را برای گمانه زنی ها باز کند ، برای تحقیق رایگان ارزش قائل بود ، و انسانیت را در آن ارزش قائل بود. انسان را در مرکز دغدغه های اخلاقی و اجتماعی قرار داد.

اومانیست اول

شاید اولین شخصی که ممکن است بتوانیم از آن به معنای "اومانیست" بنامیم ، پروتاگوراس ، فیلسوف و معلم یونانی است که در حدود قرن 5 قبل از میلاد زندگی می کرده است. پروتاگوراها دو ویژگی مهم را به نمایش گذاشتند که حتی امروزه نیز برای اومانیسم از اهمیت اساسی برخوردار است. اول ، به نظر می رسد وقتی او جمله جدید معروف خود را "انسان اندازه گیری همه چیزها" کرده است ، انسانیت را نقطه آغاز ارزشها و ملاحظات قرار داده است. به عبارت دیگر ، این خدایان نیستند که هنگام تعیین معیارها باید نگاه کنیم بلکه در عوض خودمان هستیم.

ثانیا ، پروتاگوراس نسبت به اعتقادات مذهبی و خدایان سنتی تردید داشت - چنان که در حقیقت او را به جرم ناخوشی متهم کرد و از آتن تبعید شد. طبق گفته Diogenes Laertius ، پروتاگوراس ادعا كرد: "در مورد خدایان ، من وسیله ای ندارم كه بدانم وجود دارند یا وجود ندارند. برای خیلی ها موانعی كه مانع دانش می شوند ، هم مبهم بودن سؤال و هم كوتاهی زندگی انسان است. "" این احساسات رادیکال حتی امروز ، بسیار کمتر از 2500 سال پیش است.

پروتاگوراس شاید اولین کسی باشد که ما سوابق چنین اظهارنظرهایی را دراختیار داشته ایم ، اما وی مطمئناً اولین کسی نبود که چنین افکاری داشته و سعی در آموزش آنها به دیگران داشته باشد. او همچنین آخرین نفر نبود: علیرغم سرنوشت ناگوار او به دست مقامات آتنی ، سایر فلاسفه عصر نیز همان خطوط تفکر اومانیستی را دنبال کردند.

آنها سعی کردند کارکردهای جهان را از منظر طبیعت گرایی و نه به عنوان اقدامات خودسرانه برخی خدایان تحلیل کنند. همین روش طبیعی گرایی نیز برای شرایط انسانی به کار گرفته شد زیرا آنها در پی درک بهتر زیبایی شناسی ، سیاست ، اخلاق و غیره بودند. دیگر آنها از این ایده رضایت نداشتند که معیارها و ارزشها در چنین مناطقی از زندگی به سادگی از نسل های قبلی و یا از طرف خدایان واگذار شده باشد. درعوض ، آنها در پی فهم آنها ، ارزیابی آنها و تعیین اینكه كدام یك از آنها توجیه شده بودند ، شدند.

انسان شناسان یونانی بیشتر

سقراط ، شخصیت اصلی گفتگوی افلاطون ، مواضع و استدلال های سنتی را جدا می کند و ضمن ارائه گزینه های مستقل ، نقاط ضعف آنها را آشکار می کند. ارسطو کوشید تا نه تنها منطق و منطق ، بلکه از علم و هنر ، معیارها را رمزگذاری کند. دموکریتوس با توضیح کاملاً مادی گرایانه ای از طبیعت ، ادعا کرد همه چیز در جهان از ذرات ریز تشکیل شده است و این واقعیت واقعی است ، نه برخی از دنیای معنوی فراتر از زندگی کنونی ما.

Epicurus این دیدگاه ماتریالیستی را در مورد طبیعت به کار گرفت و از آن برای توسعه بیشتر نظام اخلاقی خویش استفاده کرد و اظهار داشت که بهره مندی از این دنیای فعلی ، مادی بالاترین خیر اخلاقی است که شخص می تواند در آن تلاش کند. به گفته اپیکوروس ، هیچ خدایانی وجود ندارند که بتوانند از زندگی ما لذت ببرند یا چه کسی ممکن است در زندگی ما دخالت کند - آنچه ما در اینجا داریم و اکنون همه چیزهایی است که باید ما را نگران کند.

البته ، اومانیسم یونانی فقط در گوشه و کنار برخی از فلاسفه واقع نشده بود - در سیاست و هنر نیز بیان شد. به عنوان مثال ، مراسم معروف مراسم تشییع جنازه معروف پریكس در سال 431 پیش از میلاد به عنوان ادای احترام به كسانی كه در سال اول جنگ پلوپونزی درگذشتند ، هیچ اشاره‌ای به خدایان و روحها یا زندگی آخرت ندارد. در عوض ، پریكل تأكید می كند كه كشته شدگان این كار را به خاطر آتن انجام داده و در خاطرات شهروندانش زندگی می كنند.

یوروپیدس دراماتیک یونان نه تنها سنتهای آتنی ، بلکه دین یونان و ماهیت خدایانی را که در زندگی بسیاری از مردم چنین نقشی بزرگ ایفا کردند ، به طنز گرفت. سوفوکلس ، دیگر نمایشنامه نویسان ، بر اهمیت انسانیت و شگفتی آفرینش های بشریت تأکید کرد. اینها تنها تعدادی از فیلسوفان ، هنرمندان و سیاستمداران یونان است که عقاید و اقدامات آنها نه تنها نشانگر شکافی از یک گذشته خرافاتی و ماوراءطبیعه است ، بلکه چالش هایی برای سیستم های اقتدار دینی در آینده نیز ایجاد کرده است.

ضد اصلاحات چه بود؟

ضد اصلاحات چه بود؟

جورج وایتفیلد ، مژده انجیل از بیداری بزرگ

جورج وایتفیلد ، مژده انجیل از بیداری بزرگ

تشیع بزرگ 1054 و شکاف مسیحیت

تشیع بزرگ 1054 و شکاف مسیحیت