هر جمعه عصر ، قبل از وعده های غذایی شبت ، یهودیان در سراسر جهان شعر خاصی می خوانند تا به زن یهودی احترام بگذارند
معنی
این ترانه یا شعر با نام Aishhet Chayil خوانده می شود ، اگرچه بسته به ترجمه ، به طرق مختلف متجلی شده است. روشهای مختلف هجی کردن آن شامل: aish chayil ، eish chayil ، aishet chayil و eishet chayil می شود . همه این عبارات به معنای "زن شهامت" ترجمه می شوند.
این آهنگ زیبایی را به حداقل می رساند ("فضل کذب است و زیبایی بیهوده است" ، Prov 31:30) و مهربانی ، سخاوت ، افتخار ، صداقت و عزت را بالا می برد. "
سرچشمه ها
یک مرجع به زن شهامت در کتاب روت آمده است که داستان روتای روت و سفر او با مادر شوهر خود نائومی و ازدواج با بواز را بیان می کند. هنگامی که بواز از روت به عنوان عنصر چاییل یاد می کند ، این باعث می شود که او تنها زن در تمام کتاب های کتاب مقدس به عنوان چنین باشد. »
کلیت شعر از ضرب المثل ها ( میشلی ) 31: 10-31 گرفته شده است ، که گمان می رود توسط شاه سلیمان سروده شده است. این دومین کتاب از سه کتاب است که تصور می شود توسط سلیمان پسر داود نوشته شده است
آیزت چایلی هر جمعه شب بعد از شالوم آلیشیم (آهنگ استقبال از عروس سبت) و قبل از آن کیدوشی (نعمت رسمی بر شراب قبل از غذا) خوانده می شود. چه زنانی در این وعده غذایی حضور داشته باشند یا نه ، هنوز یک "زن شجاع" برای احترام به همه زنان عادل یهود تلاوت می شود. بسیاری از زنان ، مادران و خواهران خود را هنگام خواندن آهنگ به طور خاص در ذهن خود نگه می دارند
متن
یک زن ولور ، چه کسی می تواند پیدا کند؟ او از مرجان ها با ارزش تر است.
شوهرش اعتماد به نفس او را جلب می کند و از این طریق فقط سود می برد.
او تمام روزهای زندگی را برای او به ارمغان می آورد خوب است ، مضر نیست.
او به دنبال پشم و کتان است و با خوشحالی کار دستان خود را انجام می دهد. او مانند کشتی های تجاری است که غذای دور را از آنجا به ارمغان می آورد.
او از خواب بلند می شود در حالی که هنوز شب برای تهیه غذا برای خانواده خود و سهم عادلانه ای برای کارمندانش بلند است. او یک مزرعه را در نظر می گیرد و آن را خریداری می کند و یک میوه تاکستان را با میوه زحمت های خود کاشت.
او با قدرت سرمایه گذاری می کند و اسلحه های خود را قدرتمند می کند.
او احساس می کند که تجارتش سودآور است. نور او در شب بیرون نمی رود.
دستانش را به سمت عصا امتداد می دهد و کف دست ها هم دوک را نگه می دارد.
دستان خود را به سوی فقرا باز می کند و دستان خود را به سمت نیازمندان می رساند.
او برای خانواده خود هیچ گونه ترسی از برف ندارد ، زیرا تمام خانواده او با لباس های ریز پوشیده اند. روتختی مخصوص خودش درست می کند. لباس او پارچه ای لطیف و مجلل است.
شوهرش در دروازه ها ، جایی که با بزرگان زمین نشسته است ، شناخته می شود.
او ملحفه درست می کند و می فروشد؛ او مضراب بازرگانان را تهیه می کند.
او به قدرت و عزت دزدی می شود و به آینده لبخند می زند.
دهانش را با خرد باز می کند و درس مهربانی بر زبانش است.
او مراقب رفتار خانواده خود است و هرگز نان تنبلی را مزه نمی کند.
فرزندانش برخیزند و او را خوشحال می کنند. شوهرش او را تحسین می کند:
"بسیاری از زنان سرآمد بودند ، اما شما همه آنها را عالی می کنید!"
فضل گریزان است و زیبایی بیهوده است ، اما زنی که از خدا می ترسد - باید ستایش شود.
برای ثمره زحمت هایش اعتبار خود را به او بسپار ، و اجازه دهید دستاوردهای او را از دروازه ستایش کند.
نسخه خود را با زبان عبری ، ترجمه و انگلیسی در Aish.com چاپ کنید.