https://religiousopinions.com
Slider Image

زبان ، معنی و ارتباطات

اگرچه ممکن است به وجود آوردن موارد اساسی مانند زبان ، معنا و ارتباطات بی اهمیت و بی اهمیت به نظر برسد ، اما اینها اساسی ترین مؤلفه های استدلال هستند - حتی اساسی تر از گزاره ها ، استنتاج ها و نتیجه گیری. ما نمی توانیم بدون استدلال به زبان ، معنا و هدف از آنچه در وهله اول ابلاغ می شود ، یک استدلال را معنا دهیم.

زبان ابزاری لطیف و پیچیده است که برای برقراری ارتباط باورنکردنی از چیزهای مختلف استفاده می شود ، اما برای اهداف ما در اینجا می توانیم جهان ارتباطات را به چهار دسته اصلی کاهش دهیم: اطلاعات ، جهت ، احساسات و مراسم. دو مورد اول اغلب با هم رفتار می شوند زیرا آنها معنای شناختی را بیان می کنند در حالی که دو مورد معمولاً معنای عاطفی را بیان می کنند.

اطلاعات

ارتباطات ممکن است متداول ترین استفاده از زبان باشد ، اما احتمالاً به همان اندازه غالب نیست که بیشتر معتقد باشند. وسیله اصلی انتقال اطلاعات از طریق بیانیه ها یا گزاره ها است (گزاره هر جمله ای است که برخلاف عقیده یا ارزش مخالف برخی از واقعیت ها است) - بلوک های ساختاری استدلال ها. برخی از "اطلاعات" در اینجا ممکن است صحیح نباشد زیرا همه استدلال ها معتبر نیستند. با این حال ، به منظور مطالعه منطق ، اطلاعات منتقل شده در بیانیه ممکن است نادرست یا درست باشد.

محتوای آموزنده یک بیانیه ممکن است مستقیم یا غیرمستقیم باشد. احتمالاً بیشتر گفته ها مستقیم است - چیزی اساسی مانند "همه انسانها فانی هستند." اگر بین سطرها بخوانید ممکن است اطلاعات غیرمستقیم نیز ارسال شود. برای مثال ، شعر ، اطلاعات را بطور غیرمستقیم از طریق تکنیک هایی مانند استعاره ها منتقل می کند.

جهت

جهت برقراری ارتباط هنگامی اتفاق می افتد که ما از زبان برای ایجاد یا جلوگیری از عملی استفاده می کنیم. وقتی فریاد می زنیم "توقف!" یا "اینجا" The ساده ترین نمونه این است: برخلاف ارتباط با اطلاعات ، دستورات نمی توانند درست یا نادرست باشند. از طرف دیگر ، دلایل ارائه دستورات ممکن است صحیح یا نادرست باشد و از این رو قابل انتقاد منطقی است.

احساسات و عواطف

سرانجام ، ممکن است از زبان برای برقراری ارتباط احساسات و احساسات استفاده شود. چنین عباراتی ممکن است یا ممکن است برای برانگیختن واکنش در دیگران نباشد ، اما وقتی زبان عاطفی در یک استدلال رخ می دهد ، هدف این است که احساسات مشابهی را در دیگران برانگیخت تا آنها را به توافق با نتیجه گیری (ها) استدلال برساند.

مراسم

من در بالا گفتم که استفاده از تشریفات زبان برای برقراری ارتباط معنای عاطفی استفاده می شود ، اما کاملاً دقیق نیست. مشکل زبان تشریفاتی این است که می تواند هر سه مقوله دیگر را در یک سطح درگیر کند و تفسیر صحیح بسیار دشوار است. کشیشی که از عبارات آیینی استفاده می کند ، می تواند اطلاعات مربوط به آیین مذهبی را بر عهده بگیرد ، واکنش های عاطفی پیش بینی شده را در مورد پیروان مذهبی فراخوانی کند و آنها را برای شروع مرحله بعدی این مراسم راهنمایی کند - همه به یکباره و با همان دوجین کلمات. زبان مراسمی به معنای واقعی کلمه قابل درک نیست ، اما هیچ معنای تحت اللفظی را نمی توان نادیده گرفت.

در گفتمان عادی ، ما با هر چهار دسته ارتباطات به شکل "خالص" آنها روبرو نمی شویم. به طور معمول ، ارتباطات مردم از انواع استراتژی ها به طور همزمان استفاده می کند. این مسئله در مورد استدلالها نیز صادق است ، جایی كه گزاره هایی كه قصد انتقال اطلاعات را دارند ممكن است به روشی طراحی شده باشند كه برای برانگیختن احساسات طراحی شود ، و همه چیز به یک راهنما منتهی می شود - نظمی که قرار است از پذیرش استدلال مورد نظر دنبال شود .

جدایی

توانایی جدا کردن زبان عاطفی و اطلاع رسانی یک مؤلفه اصلی درک و ارزیابی یک استدلال است. عدم وجود دلایل اساسی برای پذیرفتن حقیقت نتیجه گیری غیرممکن است که با استفاده از اصطلاحات عاطفی پوشانده شود - گاهی اوقات عمداً ، گاه نه.

استفاده عمدی

استفاده عمدی از زبان عاطفی را می توان در بسیاری از گفتارهای سیاسی و تبلیغات تجاری مشاهده کرد - این موارد با دقت ساخته شده اند تا مردم بتوانند یک واکنش عاطفی نسبت به چیزی را به اشتراک بگذارند. در مکالمه گاه به گاه ، زبان عاطفی احتمالاً کمتر تعمدی است زیرا ابراز احساسات یک جنبه طبیعی از نحوه ارتباط ما با یکدیگر است. تقریباً هیچ کس استدلالهای عادی را به شکلی کاملاً منطقی ایجاد نمی کند. هیچ چیز ذاتی با آن اشتباه ندارد ، اما تجزیه و تحلیل یک استدلال را پیچیده می کند.

معنی و تأثیر

صرف نظر از انگیزه ، استخراج زبان عاطفی برای رها کردن گزاره ها و استنتاج های خام برای اطمینان از ارزیابی درست موارد مهم است. گاهی اوقات ما باید مراقب باشیم زیرا حتی یک کلمه می تواند معنای واقعی کلمه ای را خنثی و منصفانه داشته باشد ، اما این تأثیر عاطفی را نیز بر نحوه واکنش فرد تأثیر می گذارد.

برای مثال ، اصطلاحات "بوروکرات" و "خدمتگزار عمومی" را در نظر بگیرید که هر دو می توانند برای توصیف همان موقعیت استفاده شوند ، و هر دو دارای معنای بی طرف به معنای واقعی کلمه خود هستند. با این حال ، اولی غالباً نارضایتی ایجاد می کند در حالی که دومی بسیار شریف تر و مثبت تر به نظر می رسد. فقط اصطلاح "مقام دولتی" می تواند واقعاً خنثی به نظر برسد و فاقد تأثیر مثبت یا منفی باشد (حداقل فعلاً).

نتیجه

اگر می خواهید خوب استدلال کنید و کار خوبی را در ارزیابی استدلال دیگران انجام دهید ، باید نحوه استفاده از زبان را به خوبی بیاموزید. هرچه در ساختار اندیشه و ایده های خود بهتر باشید ، می توانید آنها را درک کنید. به نوبه خود ، شما را قادر می سازد تا آنها را به روش های مختلف بیان کنید (به دیگران کمک کنید تا شما را درک کنند) و همچنین به شما امکان می دهد نقص هایی را که باید برطرف شوند ، شناسایی کنید. اینجاست که مهارتهایی با منطق و استدلال انتقادی به وجود می آیند - اما توجه کنید که مهارت ها با زبان اول است.

پروژه های هنر و صنعت Yule Craft for Solstice Winter

پروژه های هنر و صنعت Yule Craft for Solstice Winter

نگاهی به خدا در مابون کنید

نگاهی به خدا در مابون کنید

پروژه های صنایع دستی Litha

پروژه های صنایع دستی Litha