https://religiousopinions.com
Slider Image

چرا دین وجود دارد؟

دین یک پدیده فرهنگی فراگیر و قابل توجه است ، بنابراین افرادی که فرهنگ و طبیعت انسانی را مطالعه می کنند ، در پی توضیح ماهیت دین ، ​​ماهیت اعتقادات دینی و دلایل وجود دین در وهله اول هستند. به نظر می رسد تئوری های بسیاری نظریه پردازان وجود داشته اند ، و گرچه هیچ کس به طور کامل دین و مذهب را ضبط نمی کند ، همه بینش های مهمی در مورد ماهیت دین و دلایل احتمالی پایدار ماندن دین در طول تاریخ بشر ارائه می دهند.

Tylor and Frazer - دین آیینیسم و ​​جادوی سیستماتیک است

EB Tylor و James Frazer از نخستین محققان برای توسعه نظریه هایی در مورد ماهیت دین هستند. آنها دین را اساساً اعتقاد به موجودات معنوی تعریف می کردند و آن را تبدیل به انیمیشن سازی منظم می کردند. دلیل وجود دین این است که به مردم کمک کند تا حوادثی را که با اتکا به نیروهای پنهان غیب ، غیرقابل درک است ، درک کنند. اگرچه ، به تصویر کشیدن ناکافی جنبه اجتماعی دین را نشان می دهد ، اگرچه ، به تصویر کشیدن دین و انیمیشن حرکت کاملاً روشنفکری است.

زیگموند فروید - دین آیینی عصبی است

به گفته زیگموند فروید ، دین یک بیماری عصبی گسترده است و به عنوان پاسخی به درگیری ها و ضعف های عاطفی عمیق وجود دارد. فروید اظهار داشت: محصول جانبی پریشانی روانشناختی است که می توان با کاهش این پریشانی ، توهمات دین را از بین برد. این رویکرد قابل تحسین است که ما را تشخیص دهد که می تواند انگیزه های پنهانی روانشناختی در پشت دین و عقاید مذهبی وجود داشته باشد ، اما استدلال های او از قیاس ضعیف است و اغلب اوقات موضع او مدور است.

امیل دورکیم - مذهب به معنای سازمان اجتماعی است

امیل دورکهایم مسئولیت توسعه جامعه شناسی را بر عهده دارد و نوشت: ... دین یک سیستم واحد اعتقاد و عملکرد نسبت به چیزهای مقدس است ، یعنی می گویند چیزهایی که جدا شده و ممنوع است. اهمیت مفهوم "مقدس" و ارتباط آن با رفاه جامعه. اعتقادات دینی عبارتند از نمادهای واقعیتهای اجتماعی که بدون آن اعتقادات دینی معنایی ندارد. دورکیم چگونه دین را در کارکردهای اجتماعی نشان می دهد.

کارل مارکس - دین افیون توده ها است

به گفته کارل مارکس ، دین یک نهاد اجتماعی است که به یک واقعیت مادی و اقتصادی در جامعه معینی وابسته است. بدون تاریخ مستقل ، موجودی از نیروهای تولیدی است. مارکس نوشت: "دنیای مذهبی اما بازتابی از دنیای واقعی است." مارکس اظهار داشت كه دین توهمی است كه هدف اصلی آن ارائه دلایل و بهانه هایی برای حفظ عملکرد جامعه دقیقاً همانگونه است كه هست. دین بالاترین آرمانها و آرمانهای ما را می گیرد و ما را از آنها بیگانه می کند.

Mircea Eliade - مذهب تمرکز بر مقدس است

کلید درک میرچه الیاد از دین ، ​​دو مفهوم است: مقدس و گنگ. الیاد می گوید دین در درجه اول مربوط به اعتقاد به ماوراء طبیعی است که برای او در قلب مقدس نهفته است. او سعی نمی کند دین را توضیح دهد و تمام تلاش های تقلیل گرایی را رد می کند. الیاد فقط روی اشکال بی حد و حصر تمرکز می کند که به گفته او در ادیان در سراسر جهان تکرار می شود ، اما با این کار زمینه های تاریخی خاص آنها را نادیده می گیرد یا آنها را بی ربط می داند.

استوارت الیوت گوتری - دین در حال ترساندن انسان است

استوارت گوتری استدلال می کند که دین "انسان شناسی سیستماتیک" است - نسبت دادن خصوصیات انسانی به چیزها یا وقایع غیر انسانی. ما اطلاعات مبهم را هر آنچه برای بقا مهم است تفسیر می کنیم ، این یعنی دیدن موجودات زنده. اگر در جنگل هستیم و شکل تیره ای را می بینیم که ممکن است یک خرس یا صخره باشد ، برای یک خرس هوشمند است. اگر اشتباه می کنیم ، مقدار کمی از دست می دهیم. اگر درست باشیم ، زنده می مانیم. این استراتژی مفهومی منجر به ایجاد ارواح و خدایان در محیط اطراف ما می شود.

EE Evans-Pritchard - دین و احساسات

EE Evans-Pritchard با رد بیشتر توضیحات مردم شناسی ، روانشناختی و جامعه شناختی دین ، ​​به دنبال توضیحی جامع درباره دین بود که جنبه های فکری و اجتماعی آن را نیز در نظر گرفت. وی به جواب نهایی نرسید ، اما استدلال كرد كه دین را باید به عنوان جنبه حیاتی جامعه به عنوان "ساختار قلب" قلمداد كرد. - فراتر از آن ، توضیح دین ممکن نیست. به طور کلی ، فقط برای توضیح و درک ادیان خاص.

کلیفورد گرتز - دین به عنوان فرهنگ و معنا

کلیسورد Geertz ، یک انسان شناس که فرهنگ را به عنوان نظامی از نمادها و اعمال توصیف می کند ، با دین به عنوان یک مؤلفه مهم معانی فرهنگی رفتار می کند. او استدلال می کند که دین دارای نمادهایی است که خلق و خوی ها یا احساسات ویژه ای را ایجاد می کند ، با بیان معنای نهایی به توضیح وجود انسان کمک می کند و فرض می کند که ما را به واقعیتی واقعی تر از آنچه که هر روز می بینیم متصل شود. بنابراین حوزه دینی بالاتر و فراتر از زندگی عادی از وضعیت ویژه ای برخوردار است.

تبیین ، تعریف و درک دین

در اینجا ، برخی از ابزارهای اصلی توضیح دلیل وجود دین وجود دارد: به عنوان توضیحی برای آنچه ما نمی فهمیم. به عنوان یک واکنش روانی به زندگی و محیط اطراف ما. به عنوان بیان نیازهای اجتماعی؛ به عنوان ابزاری برای وضع موجود برای نگه داشتن برخی از افراد در قدرت و برخی دیگر. به عنوان تمرکز بر جنبه های ماوراء طبیعی و "مقدس" زندگی ما. و به عنوان یک استراتژی تکاملی برای بقا.

کدام یک از این توضیحات صحیح است؟ شاید ما نباید سعی کنیم که استدلال کنیم که هر یک از آنها صحیح است و در عوض می دانیم که دین یک نهاد پیچیده انسانی است. چرا فرض کنیم دین به طور کلی کمتر پیچیده و حتی متناقض است از فرهنگ؟ از آنجا که دین دارای ریشه ها و انگیزه های پیچیده ای است ، همه موارد فوق می تواند به عنوان پاسخی معتبر به سؤال مطرح شود: "چرا دین وجود دارد؟" ، اما هیچ یک نمی تواند پاسخی جامع و کامل برای این سوال باشد.

ما باید از توضیحات ساده درباره دین ، ​​اعتقادات مذهبی و انگیزه های دینی خودداری کنیم. بعید است که آنها حتی در شرایط بسیار فردی و خاص نیز کافی باشند و مطمئناً هنگام پرداختن به دین به طور کلی ناکافی هستند. هرچند ممکن است این توضیحات ظاهراً ساده انگارانه باشند ، همه آنها بینشهای مفیدی ارائه می دهند که می تواند ما را کمی به درک آنچه دین است نزدیک می کند.

آیا این مهم است که ما حتی اگر فقط کمی بتوانیم دین را توضیح دهیم و درک کنیم؟ با توجه به اهمیت دین در زندگی و فرهنگ مردم ، پاسخ به این امر باید واضح باشد. اگر دین غیر قابل توضیح است ، پس جنبه های قابل توجهی از رفتار ، اعتقاد و انگیزه انسان نیز غیر قابل توضیح است. ما باید حداقل سعی كنیم كه دین و اعتقادات مذهبی را مورد توجه قرار دهیم تا بتوانیم رفتار بهتری در مورد كیف بودن ما به عنوان انسان داشته باشیم.

نام های پسر مورد علاقه هندی و معنی آنها

نام های پسر مورد علاقه هندی و معنی آنها

منظور از خواب در مورد مارها چیست؟

منظور از خواب در مورد مارها چیست؟

زندگینامه Tertullian ، پدر الهیات لاتین

زندگینامه Tertullian ، پدر الهیات لاتین