https://religiousopinions.com
Slider Image

تفاوت بین دین و معنویت چیست؟

یک ایده رایج این است که بین دو حالت مختلف ارتباط با الهی یا مقدس: تمایز وجود دارد: دین و معنویت. دین توصیف اجتماعی ، عمومی و وسایل سازمان یافته ای است که افراد با آن به مقدسات و الهی مربوط می شوند ، در حالی که معنویت چنین روابطی را هنگام وقوع در خصوصی ، شخصی و حتی به طرق مختلف توصیف می کند.

آیا چنین تمایزی معتبر است؟

در پاسخ به این سؤالات ، باید به یاد داشته باشید كه فرض می كند كه توصیف دو نوع اساسی از چیزهای مختلف است. حتی اگر من آنها را به عنوان روش های مختلف ارتباط با الهی یا مقدس توصیف می کنم ، این در حال حاضر تعصبات خودم را در بحث معرفی می کند. بسیاری (اگر نه بیشتر) کسانی که تلاش می کنند چنین تمایز قائل شوند ، آنها را به عنوان دو جنبه یک چیز توصیف نمی کنند. در عوض ، آنها قرار است دو حیوان کاملاً متفاوت باشند.

تفکیک کاملاً بین معنویت و دین کاملاً محبوب است ، به ویژه در آمریکا. درست است که اختلافات وجود دارد ، اما تعدادی از تفاوت های مشکل ساز نیز وجود دارد که مردم سعی در ایجاد آن دارند. به ویژه ، هواداران معنویت اغلب استدلال می كنند كه همه چیز بد با دین نهفته است در حالی كه همه چیز خوب را می توان در معنویت یافت. این یک تمایز خویش است که ماهیت دین و معنویت را به خود اختصاص می دهد.

دین در مقابل معنویت

نکته ای که وجود این نکته مهم در مورد این تمایز وجود دارد ، وقتی به روشهای مختلفی که مردم سعی در تعریف و توصیف آن دارند ، می پردازیم. این سه تعریفی که از اینترنت گرفته شده را در نظر بگیرید:

  1. دین نهادی است که به دلایل مختلف توسط انسان تأسیس شده است. کنترل خود را کنترل کنید ، اخلاق را تحریک کنید ، از نظر سکته‌های مغزی یا هر کاری انجام دهید. ادیان سازمان یافته و ساختار یافته همه ، اما خدا را از معادله دور می کنند. شما گناهان خود را به یکی از اعضای روحانیت اعتراف می کنید ، به کلیساهای پیچیده برای عبادت بروید ، به شما گفته می شود که چه کسی باید نماز بخواند و چه زمانی آن را دعا کنید. همه این عوامل شما را از خدا دور می کند. معنویت در یک فرد متولد می شود و در فرد رشد می کند. ممکن است این ضربه توسط یک دین شروع شود ، یا ممکن است توسط یک مکاشفه شروع شود. معنویت در تمام جنبه های زندگی یک شخص گسترش می یابد. معنویت در حالی انتخاب می شود که دین غالباً مجبور می شود. برای من معنوی بودن مهمتر و بهتر از مذهبی بودن است.
  2. دین می تواند هر چیزی باشد که فرد تمایل داشته باشد. معنویت از طرف دیگر توسط خدا تعریف شده است. از آنجا که دین انسان تعریف شده است ، دین مظهر گوشت است. اما معنویت ، همانطور که خدا تعریف کرده ، جلوه ای از ماهیت او است.
  3. معنویت واقعی چیزی است که در اعماق خود یافت می شود. این روش شما برای دوست داشتن ، پذیرش و ارتباط با جهان و افراد اطراف شماست. در کلیسا یا با ایمان به روشی خاص نمی توان یافت.

    این تعاریف فقط متفاوت نیستند بلکه ناسازگار هستند! دو معنویت را به روشی تعریف می کنند که باعث وابستگی آن به فرد می شود. این چیزی است که در فرد ایجاد می شود یا در اعماق خویش یافت می شود. اما دیگر ، معنویت را چیزی است که از جانب خدا ناشی می شود و توسط خدا تعریف می شود ، در حالی که دین چیزی است که شخص بخواهد. آیا معنویت از جانب خدا و دین از انسان است یا اینگونه است؟ چرا چنین نظرات متفاوت؟

    از این بدتر ، سه تعریف فوق الذکر را که در بسیاری از وب سایت ها و پست های وبلاگ کپی شده اند در تلاش برای ارتقاء معنویت بر دین پیدا کردم. کسانی که کپی کردن را انجام می دهند ، منبع را نادیده می گیرند و از این واقعیت که متناقض هستند چشم پوشی می کنند!

    بهتر می توانیم درک کنیم که چرا چنین تعاریف ناسازگار (هر نماینده از تعداد بسیاری ، بسیاری دیگر شرایط را تعریف می کنند) با مشاهده آنچه آنها را متحد می کند ظاهر می شود: انکار دین. دین بد است. دین همه مربوط به افرادی است که افراد دیگر را کنترل می کنند. دین شما را از خدا و از مقدسین دور می کند. معنویت ، هرچه که باشد واقعاً خوب است. معنویت راه واقعی رسیدن به خدا و مقدسات است. معنویت چیز درستی است که می توانید زندگی خود را محور کنید.

    تمایز مسئله ای بین دین و معنویت

    یک مشکل اصلی در تلاش برای جدا کردن دین از معنویت این است که اولی با همه چیز منفی زین شده است ، در حالی که دومی با همه چیز مثبت است. این روشی کاملاً خدمتگزار برای نزدیک شدن به موضوع است و چیزی که شما فقط از کسانی می شنوید که خود را معنوی توصیف می کنند. شما هرگز نمی شنوید که یک شخص مذهبی دارای استعداد چنین تعاریفی را ارائه می دهد و بی احترامی به افراد مذهبی این است که به آنها بگوید که آنها در یک سیستم بدون هیچ ویژگی مثبت باقی می مانند.

    مشکل دیگر در تلاش برای جدا کردن دین از معنویت ، واقعیت کنجکاوی است که ما آن را خارج از آمریکا نمی بینیم. چرا مردم در اروپا مذهبی یا غیر مذهبی هستند اما آمریکایی ها این دسته سوم را روحانی دارند؟ آیا آمریکایی ها خاص هستند؟ یا آیا به نظر می رسد که تمایز واقعاً محصولی از فرهنگ آمریکایی است؟

    در حقیقت ، دقیقاً همین مورد است. خود این اصطلاح معمولاً فقط پس از دهه 1960 میلادی مورد استفاده قرار می گرفت ، هنگامی که شورش های گسترده ای علیه هر شکل از قدرت سازمان یافته ، از جمله دین سازمان یافته وجود داشت. تصور می شد که هرگونه تأسیس و هر سیستم اقتدار ، فاسد و شر است ، از جمله موارد مذهبی.

    با این حال ، آمریکایی ها حاضر به ترک مذهب به طور کامل نبودند. در عوض ، آنها یک دسته جدید را ایجاد کردند که هنوز هم مذهبی بود ، اما دیگر شامل همان شخصیتهای مرجع سنتی نمی شد.

    آنها آن را معنویت نامیدند. در حقیقت ، ایجاد مقوله معنوی را می توان فقط یک قدم دیگر در روند طولانی خصوصی سازی و شخصی سازی مذهب آمریکا دانست ، اتفاقی که دائماً در طول تاریخ آمریکا رخ داده است.

    جای تعجب نیست که دادگاههای قاره آمریکا از تأیید تفاوت اساسی بین دین و معنویت امتناع ورزند ، نتیجه گیری کردند که برنامه های معنوی آنقدر شبیه مذاهب هستند که باعث می شود حقوق آنها برای مجبور کردن مردم برای حضور در آنها نقض شود (مانند نمونه الکلی ها ناشناس). . اعتقادات مذهبی این گروه های معنوی لزوماً مردم را به همان نتیجه ادیان سازمان یافته سوق نمی دهد ، اما این باعث نمی شود دین کمتر شود.

    تمایزهای معتبر بین دین و معنویت

    این به معنای این نیست که اصلاً هیچ چیزی در مفهوم معنویت معتبر نیست - فقط این که تمایز معنویت و دین به طور کلی معتبر نیست. معنویت نوعی دین است ، اما یک شکل خصوصی و شخصی از دین است. بنابراین ، تمایز معتبر بین معنویت و دین سازمان یافته است.

    ما می توانیم این مسئله را در مواردی مشاهده كنیم كه چگونگی توصیف معنویت كمتر از مردم وجود دارد (اما اگر چیزی وجود داشته باشد) اما جنبه های دین سنتی را نیز توصیف نمی كند. تلاش شخصی برای خدا؟ ادیان سازمان یافته فضای زیادی را برای چنین مأموریتهایی فراهم کرده اند. درک شخصی از خدا؟ ادیان سازمان یافته به شدت به بینش عرفا تکیه کرده اند ، اگرچه آنها نیز سعی در تأثیرگذاری نفوذشان داشته اند تا بیش از حد و خیلی سریع قایق را سنگین نکنند.

    علاوه بر این ، برخی از ویژگیهای منفی که معمولاً به دین نسبت داده می شود ، در سیستم های به اصطلاح معنوی نیز دیده می شود. آیا دین به کتاب قوانین بستگی دارد؟ مشروبات الکلی ناشناس خود را روحانی توصیف می کند نه مذهبی و دارای چنین کتابی است. آیا دین به مجموعه ارتباطات کتبی از جانب خدا بستگی دارد تا ارتباط شخصی؟ دوره در معجزات کتابی از چنین افشاگری هایی است که انتظار می رود مردم از آنها مطالعه و یاد بگیرند.

    توجه به این نکته مهم است که بسیاری از موارد منفی که مردم به مذاهب نسبت می دهند ، در بهترین حالت ویژگی برخی از انواع ادیان (معمولاً یهودیت ، مسیحیت و اسلام) است ، اما در مورد سایر مذاهب (مانند تائوئیسم یا بودیسم) وجود ندارد. ) شاید به همین دلیل است که بسیاری از معنویت ها همچنان به ادیان سنتی متصل هستند ، مانند تلاش برای نرم کردن لبه های سخت تر آنها. بنابراین ، ما معنویت یهودیان ، معنویت مسیحیان و معنویت مسلمانان را داریم.

    دین معنوی است و معنویت دینی است. یکی تمایل دارد شخصی تر و شخصی تر باشد و دیگری تمایل به ادای آیین های عمومی و آموزه های سازمان یافته دارد. خطوط بین یکدیگر مشخص و واضح نیستند. همه اینها نقطه ای در طیف سیستم های اعتقادی موسوم به دین هستند. نه دین و نه معنویت بهتر از دیگری نیستند. افرادی که سعی می کنند وانمود کنند که چنین تفاوتی وجود دارد ، فقط خودشان را فریب می دهند.

    بیوگرافی هییل سلاسی: امپراتور اتیوپی و رستاخاری مسیح

    بیوگرافی هییل سلاسی: امپراتور اتیوپی و رستاخاری مسیح

    Microevolution در مقابل Macroevolution

    Microevolution در مقابل Macroevolution

    تشیع بزرگ 1054 و شکاف مسیحیت

    تشیع بزرگ 1054 و شکاف مسیحیت