https://religiousopinions.com
Slider Image

الحاد و ضد تئیسم: تفاوت چیست؟

الحاد و ضد تشیع غالباً همزمان در یک زمان و در یک فرد اتفاق می افتند که اگر بسیاری از مردم نفهمند که یکسان نیستند ، قابل درک است. با این حال ، توجه به تفاوت مهم است ، زیرا هر ملحد ضد دین شناس نیست و حتی کسانی که هستند ، همیشه ضد دین شناس نیستند. الحاد صرفاً عدم اعتقاد به خدایان است. ضد تئیسم یک تقابل آگاهانه و آگاهانه با الهیات است. بسیاری از ملحدان نیز ضد دیندار هستند ، اما نه همه و نه همیشه.

الحاد و بی تفاوتی

هنگامی که به طور گسترده به سادگی عدم باور به خدایان تعریف می شود ، الحاد قلمروهایی را پوشش می دهد که با ضد الهیات کاملاً سازگار نیست. افرادی که نسبت به وجود خدایان ادعا بی تفاوت هستند ، ملحد هستند زیرا آنها به وجود هیچ خدایان اعتقادی ندارند ، اما در عین حال ، این بی تفاوتی مانع از ضد بودن آنها نیز می شود. تا حدودی ، این بسیاری از غیر خداشناسان را توصیف می کند زیرا خدایان زیادی وجود دارند که به آنها اهمیتی نمی دهند و بنابراین ، آنها نیز به اندازه کافی برای حمله به اعتقاد به چنین خدایان اهمیتی نمی دهند.

بی تفاوتی آتئیستی نه تنها به الهیات بلکه به دین نیز نسبتاً رایج است و اگر متدینان دینی چنان در امر مؤمن بودن و انتظار امتیازات برای خود ، اعتقادات و نهادهای خود فعال نبودند ، معمولاً استاندارد خواهد بود.

هنگامی که به طور محدود به عنوان انکار وجود خدایان تعریف شود ، ممکن است سازگاری بین الحاد و ضد دین گرایی به نظر برسد. اگر انسان به اندازه کافی اهمیت دهد که وجود خدایان را انکار کند ، ممکن است آنها به اندازه کافی مراقبت کنند تا به اعتقاد به خدایان نیز حمله کنند - اما نه همیشه. بسیاری از مردم انکار می کنند که الف ها یا جن ها وجود دارند ، اما چه تعداد از همین افراد نیز به اعتقاد به چنین موجودات حمله می کنند؟ اگر بخواهیم خودمان را صرفاً در زمینه های مذهبی محدود کنیم ، می توانیم در مورد فرشتگان نیز همین را بگوییم: افراد بسیار بیشتری هستند که فرشتگان را رد می کنند تا خدایان را رد کنند ، اما چه تعداد کافر در ملائکه به اعتقاد فرشتگان حمله می کنند؟ چند جزء فرشته نیز جزایر ضد فرشته هستند؟

البته ، ما همچنین افرادی را نداریم که به نمایندگی از الف ها ، پری ها یا فرشتگان زیاد رفتار کنند و مطمئناً مومنانی نداریم که استدلال می کنند که آنها و عقایدشان باید بسیار امتیاز داشته باشند. بنابراین انتظار می رود که بیشتر کسانی که وجود چنین موجوداتی را انکار می کنند نسبت به کسانی که ایمان آورده اند نیز بی تفاوت باشند.

ضد دینداری و فعالیت گرایی

ضد ستیزی بیش از این که یا فقط به ایمان به خدایان و یا حتی انکار وجود خدایان احتیاج دارد ، بیشتر لازم است. ضد ستیزی نیاز به چند عقیده خاص و اضافی دارد: اول اینکه ، دینداری برای مؤمن مضر است ، برای جامعه مضر است ، برای سیاست مضر است ، مضر است ، برای فرهنگ و غیره. دوم ، این تئوریسم می تواند و باید مقابله کرد تا ضرری را که به وجود می آورد کاهش دهد. اگر شخصی به این چیزها اعتقاد داشته باشد ، احتمالاً با این ادعا که رها شده است ، ترویج گزینه های جایگزین یا حتی ممکن است حتی از اقدامات برای سرکوب آن ، ضد خدشه ای عمل کند.

در اینجا شایان ذکر است که ، هرچند که بعید به نظر می رسد در عمل ، در تئوری امکان دارد که یک نظریه پرداز ضد دین باشد. این ممکن است در ابتدا عجیب به نظر برسد ، اما به یاد داشته باشید که اگر برخی از افراد از نظر اجتماعی مفید باشند ، اعتراض کرده اند که اعتقادات دروغین را تبلیغ می کنند. خداباوری مذهبی به خودی خود چنین اعتقادی داشته است ، به گونه‌ای که برخی معتقدند به دلیل این که الهیات دینی اخلاق و نظم را ارتقا می بخشد ، باید بدون توجه به صحت یا عدم بودن آن را تشویق کرد. ابزار بالاتر از ارزش حقیقت قرار داده شده است.

همچنین گاهی اوقات اتفاق می افتد که مردم همان استدلال را برعکس می کنند: این که حتی اگر چیزی صحیح باشد ، اعتقاد داشتن مضر یا خطرناک است و باید ناامید شود. دولت این کار را تمام وقت با کارهایی انجام می دهد که مردم ترجیح می دهند از آنها بی خبر باشند. از نظر تئوری ، ممکن است کسی باور کند (یا حتی می داند) ، اما همچنین معتقد است که الهیات به نوعی مضر است - به عنوان مثال ، با این کار باعث می شود افراد نتوانند مسئولیت اعمال خود یا با تشویق رفتارهای غیراخلاقی را به عهده بگیرند. در چنین شرایطی ، خداباور نیز ضد خداباوری خواهد بود.

اگرچه چنین وضعیتی به طور باورنکردنی بعید نیست ، اما هدف از آن تأکید بر تفاوت بین الحاد و ضد الهیات است. کفر به خدایان بیش از آنکه مخالفت با الهیات لازم باشد مبتنی بر کفر به خدایان است ، به طور خودکار منجر به مخالفت با الهیات نمی شود. این همچنین به ما کمک می کند که چرا تفاوت بین آنها مهم است: الحاد عقلی نمی تواند مبتنی بر ضد الهیات باشد و ضد الهیات عقلانی نمی تواند مبتنی بر الحاد باشد. اگر شخص بخواهد یک ملحد عقلایی باشد ، باید این کار را بر اساس کاری غیر از این که فکر می کند تئوریسم مضر است انجام دهد. اگر شخصی بخواهد ضد خدشه ای عقلانی باشد ، باید مبنایی غیر از این که باور نکند که الهیات درست یا معقول است پیدا کند.

الحاد عقلی ممکن است مبتنی بر موارد بسیاری باشد: عدم وجود شواهد از متکلمان ، استدلالهایی که ثابت می کند مفاهیم خدایی خود متناقض هستند ، وجود شر در جهان و غیره. الحاد عقلی نمی تواند مبتنی بر این عقیده باشد که تئیسم مضر است زیرا حتی ممکن است چیزی که مضر باشد نیز صادق باشد. هرچیزی که در مورد جهان صادق باشد ، برای ما خوب نیست. ضد الهيات عقلي ممكن است مبتني بر اعتقاد به يكي از بسياري از آسيب هاي احتمالي باشد كه دين شناسي مي تواند انجام دهد. با این حال ، این تنها نمی تواند مبتنی بر این عقیده باشد که الاهیات نادرست است. همه باورهای دروغین لزوماً مضر نیستند و حتی آنهایی که لزوماً ارزش جنگیدن ندارند.

نگاهی به خدا در مابون کنید

نگاهی به خدا در مابون کنید

پروژه هایی برای جشن Samhain ، سال جدید جادوگران

پروژه هایی برای جشن Samhain ، سال جدید جادوگران

معنی آخرالزمان در کتاب مقدس چیست؟

معنی آخرالزمان در کتاب مقدس چیست؟